مرگ بر خامنه ای قاتل ... مرگ بر اصل ولایت فقیه ... مرگ بر جمهوری فاشیستی اسلامی

آنتی هکینگ



همان طور که راههای زیادی برای هک کردن وجود دارد راههای زیادی نیز برای مقابله با آن نیز وجود دارد که تعدادی از آنها عبارتند از:
▪ استفاده از یک فایر وال به روز شده.
▪ استفاده از یک آنتی ویروس به روز شده.
▪ استفاده از یک اسپای ویر به روز شده.
▪ استفاده از یک آنتی بوتر به روز شده.
▪ اگر از برنامه های مسنجر استفاده می کنید باید جدیدترین آنها را استفاده کنید یا آنها را به روز کنید.
▪ از جدیدترین اینترنت اکسپلورر یا وب برزرهای جدید دیگری استفاده کنید.
▪ ویندوز و نرم افزارهای آن را به روز کنید یا از جدیدترین آنها استفاده کنید.
▪ تا آنجایی که ممکن است وارد صفحات پاپ-آپ نشوید.
▪ هیچ گاه حتی کوچک ترین اطلاعاتی از سیستم خود را به دیگران ندهید.
▪ ار هیچ فردی در اینترنت فایل قبول نکنید.
▪ هیچ گاه از کسی به هیچ وجه لینک قبول نکنید.
▪ هیچ گاه از پسورد های ساده استفاده نکنید.
▪ هیچ گاه حتی پسورد های یوزر های خود را نیز به کسی ندهید.
▪ در اول پسورد هایتان از یک کاراکتر # استفاده کنید.
▪ در آخر پسورد هایتان از چند کاراکتر خالی استفاده کنید.
▪ هیچ گاه پسورد هایتان اسم یک آشنا، روز تولد، شمارهی شناسنامه نباشد.
▪ هیچ گاه در کافی نت ها ویا خانه ی دیگران وارد اکانت های خود نشوید.
▪ اگر در خواستید در خانه ی دیگران وارد مسنجر ها شوید بعد از اتمام کار خود یک بار یک یوزر و پسورد الکی را وارد کنید.
▪ اگر در اینترنت احساس کردید چراغ هارد کامپیوتر تان زود روشن و خاموش می شود یکبار از اینترنت خارج شوید و دوباره وارد شوید.
▪ به هشدار های نرم افزار های امنیتی خود توجه کنید.
▪ در چت روم ها هیچ گاه با کسی درگیر نشوید.
▪ هیچ گاه از تهدیدات الکی کسی نترسید.
عاقل و آگاه و هوشیار باشید.
فکر کنم تقریبا با هک آشنا باشید و نیازی به تعریف آن نباشد. هکرها ممکن است اهداف گوناگونی داشته باشند اما در یک هدف مشترکند و آن هم سرقت اطلاعات است حال به هر شیوه و روشی .
فرض کنید وبلاگی دارید که ماه ها برای آن زحمت کشیده اید و وقت گذاشته اید، یک روز هنگام مراجعه در می یابید که وبلاگتان را کس دیگری مدیریت می کند و خلاصه کلام اینکه وبلاگتان هک شده است.
لابد از خود می پرسید مگر می شود؟ چطوری ؟ از کجا ؟ و ...
حال می خواهم چندین نکته را برایتان بازگویم تا با رعایت آنها کمتر در معرض هک قرار بگیرید.
۱) ایمیل:
هکر ها معمولا برای قربانی خود ایمیل می فرستند تا با باز شدن آن و دانلود محتویات آن در سیستم قربانی به جاسوسی در بپردازند.
▪ روش مقابله :
۱-۱) عناوین: ممکن است در قسمت Sender ایمیل، نام یکی از دوستان اینترنتی و یا غیر اینترنتی و حتی خودتان باشد مثلا من دوستی دارم به نام Smallking بعد می بینیم که در Inbox ام با نام ایشان برای من ایمیل فرستاده اند که من بازش کنم. فارغ از این مورد، برای خود من ایمیل های بسیاری با Subject ، Ravannegar@yahoo.com و Ravannevis می آید.
▪ حالا چطوری می شود فهمید که ایمیل از سوی دوست مورد اعتماد ماست:
- توصیه می کنم که ID تمامی دوستان خود و همچنین ID خود را به لیست Address Book ایمیل اضافه کنید تا اگر از سوی آن IDها ایمیلی دریافت کردید با دیدن آیکون مخصوص Address Book در کنار ایمیل اطمینان حاصل کنید که واقعا از جانب دوست شماست.
۱-۲) ببینید که آیا فایل ضمیمه ای هم همراه ایمیل است؟
در حال حاضر بیشتر ایمیل های آلوده در Range (محدوده) ۶۳ و ۶۴ کیلوبایتی است. سعی کنید کمتر از این گونه ایمیل ها با هر عنوانی باز کنید. سال پیش در محدوده ۴۲ تا ۴۳ کیلوبایت بود.
اکثر ایمیل های آلوده، ضمیمه فایل برای دانلود دارند.
۱-۳) ایمیل های ناشناخته را از سوی اشخاص ناشناخته باز نکنید. گاها در ایمیل ها از عناوین تحریک کننده استفاده می شود حتی الامکان از باز کردن این ایمیل ها خودداری کنید.
۲ ) اماکن و سایت های عمومی:
به هیچ عنوان در سایت ها عمومی و کافی نت ها، ایمیل، وبلاگ و خلاصه هر چیزی را که با پسورد شخصی شما در ارتباط است ، باز نکنید. مگر اینکه به سلامت اماکن مذکور ایمان داشته باشید، زیرا هکرها با سرور قرار دادن کامپیوتر و نصب نرم افزار مربوطه، هر پسوردی را که روی آن سیستم چک می شود بدست می آورند.
● نکات عمومی در مورد پسورد:
۱) سعی کنید که پسوردتان تلفیقی از کاراکترهای مختلف باشد مثلا ارقام، حروف، پرانتز و ...
۲) هر چند وقت یک بار پسورد خود را عوض کنید.
۳) ایمیل هایی که از سوی سرورها پیرامون Change Password فرستاده می شود که حاوی پسورد شماست پاک کنید.
۴) پسورد وبلاگ و ID وبلاگتان به هیچ عنوان یکسان نباشد.
۵) پسورد خود را در برابر چشمان نامحرم نزنید (من خودم چندین مورد را سراغ دارم که اینگونه هک شده اند.)
۶) از شماره شناسنامه و یا شماره تلفن و یا شماره دانشجویی و در کل شماره هایی که عمومیت دارند و ممکن است دیگران نیز خبر داشته باشند به عنوان پسورد استفاده نکنید .
۷) از اسامی خاص محبوبتان مثل : "سینما" ، "آسمان" و ... استفاده نکنید.
۸) پسوردتان را فقط روی ذهنتان بنویسید و آن را هیچ کجای دیگری ذخیره نکنید.
۹) برای هر ID و یا وبلاگ خود پسورد مجزایی داشته باشید.
۱۰) ایمیل هایی را که حاوی خوش آمدگویی عضویت در سایت است و پسورد شما نیز در آن آورده شده است در سیستم شخصی تان Save کرده و از روی سرور پاک کنید.
۱۱) در هر سایتی ثبت نام نکنید و ایمیل اصلی تان را به آنها ندهید، اکثر سایت ها از ایمیل شما سوءاستفاده می کنند.

منبع:http://www.aftab.ir/lifestyle/view.php?id=87981

ض منن چند نکته که بنظر من تو اینجا بهش اشاره نشده رو من میگم:
1 هیشه قسمت ادرس را نگاه کنید واگر ادرسی به جز mail.yahoo.comیاyahoo.com بود پسورد خود را وارد نکنید چون ان یک صفحه تقبی است
2 هرگز فریب افرادی که ادعا دارند پسوردتان به ما بدهید هک نشوید را نخورید
هرگز فایل هایی که پسوندی عجیب مانند jpeg.exe رادارد را دانلود نکنید از فایروال استفاده کنید
الان ویروس هایی که برنامه سبزاواری می سازد 5 کیلوبایت است پس فایروال را اپدیت کنید

چگونه نافرمانی مدنی کنیم ؟




نافرمانی مدنی به معنای سر باز زدن فعالانه از پذیرش قوانین، تقاضاها یا دستورات معینی از سوی حکومت یا نیرویی اشغالگر تعریف شده است و یکی از روشهای مهم مقاومت غیرخشونت بار به شمار می آید. مردم از این شیوه برای مقاوم در مقابل قوانین ظالمانه استفاده می کنند. یکی از مهمترین تجلیات این شیوه مبارزاتی در هند در زمان مهاتما گاندی به اجرا درآمد. در انقلاب مخملی چکسلواکی و در آلمان شرقی برای برکناری دیکتاتورهای کمونیست نیز از این شیوه استفاده شد. همچنین مبارزان آفریقای جنوبی در مواجهه با رژیم آپارتاید از این شیوه استفاده کردند. مبارزان جنبش حقوق مدنی در امریکا و همچنین مبارزان جنبشی که اصطلاحا به جنبش آوازه خوانی شهرت یافت و کشورهای بالتیک را از اتحاد شوروی مستقل کرد این روش را پیشه خود ساختند. در انقلاب های دیگری مانند انقلاب نارنجی اوکراین و انقلاب گل رز در سال 2005 نیز این شیوه به کار برده شد.

نافرمانی مدنی از این ایده نشات می گیرد که انسان لازم نیست به لحاظ فیزیکی به مبارزه بپردازد، بلکه کافی است از آنچه که از او خواسته می شود تبعیت نکند. هنگامی که حکومت در مقابل خیل عظیم مردمانی قرار گیرد که ساکت بر جای خود نشسته اند ولی با کم کاری، عدم تبعیت از قوانین حکومت و ... دستگاه حکومتی را فلج می کنند، کاری برای واداشتن مردم به تبعیت از دستش برنمی آید.

نمونه هایی از نافرمانی مدنی

در سال 1971 رهبر ملی گرای بنگلادش، شیخ مجیب الرحمان، و حزب او، یعنی عوامی لیگ جنبش تاریخی «عدم همکاری» با دستگاه سیاسی و نظامی پاکستان شرقی را اعلام کردند تا دولت پاکستان را وادار کنند نتیجه انتخابات سال 1970 را که طی آن حزب عوامی لیگ برنده شده بود، بپذیرد. این جنبش باعث تعطیلی کامل تمامی ادارات دولتی و شبه دولتی، حمل ونقل عمومی، تجارت، مدارس، و دانشگاه ها شد. پاکستان شرقی (یا همان بنگلادش بعدی) از پرداخت مالیات به دولت پاکستان خودداری کرد و تمامي داد و ستدهای مالی بین پاکستان شرقی و غربی به طور کامل متوقف شد. تمامی ارتباطات به صورت تلفن و تلگراف با پاکستان غربی قطع شد. رهبری عوامی لیگ به مدت 18 روز به صورت حکومت واقعی در پاکستان شرقی درآمد و این امر مرکزیت دولت پاکستان را به لرزه انداخت.

نمونه دیگر نافرمانی مدنی در کوباست. در این کشور نیز جنبشی با عنوان «من با دیکتاتور همکاری نمی کنم» شکل گرفت. شعار اصلی این جنبش «من خواستار تغییر هستم» بود. در ذیل این شعار، شش شعار دیگر وجود داشت: «من سرپیچی می کنم، من کمک نمی کنم، من خبرچینی نمی کنم، من پیروی نمی کنم، من همکاری نمیکنم، من سرکوب نمی کنم». بعلاوه، اعضای این جنبش برای نشان دادن عدم همکاری خود با رژیم کوبا، دستان خود را به صورت صلیب بر روی سینه قرار می دادند.
هنرمندان بسیاری مانند لسته آلوارز، آموری گوتیرز، ویلی چیرینو، یون سکادا، پاکیتو، دریورا و بونکو کینونگو از این جنبش حمایت کردند.
بانوان سفیدپوش گروهی از همسران، مادران، و خواهران ناراضیان کوبایی بودند که برای آزادی خویشاوندانشان در این نافرمانی مدنی شرکت کردند.
نمونه دیگر انقلاب آوازه خوانان در بالتیک بود. این جنبش چهار سال طول کشید و طی آن اعتراضات مختلفی بروز کرد. دولت شوروی در سال 1991 کوشید با استفاده از تانک جلوی فعالیت این جنبش را که در صدد استقلال کشورهای این حوزه و بویژه استونی بود بگیرد. شورای عالی استونی به همراه کنگره استونی دولت مستقل استونی را اعلام کردند و از قوانین شوروی سرپیچی نمودند. مردم به صورت موانع و پناهگاههای انسانی در مقابل تانکهای شوروی ایستادند تا مانع از اشغال تلویزیون شوند. با این اقدامات، استونی توانست بدون خونریزی به استقلال دست یابد.

شیوه های عمل متعددی برای نافرمانی مدنی وجود دارد. مهمترین و اصلی ترین ویژگی که تمامی این شیوه ها را به هم پیوند می دهد، نافرمانی و سرپیچی از قوانین و دستورات حکومت است. این اقدام از انجام کار ساده در اداره تا دستور سرکوب امتداد می یابد. نافرمانی در انجام کارهای اداری باعث فلج شدن دستگاه دولتی می شود و مشکلات دولت را افزایش می دهد. عدم پرداخت هزینه های دولتی مانند آب، برق، تلفن، ایجاد راهبندان در خیابانها، اعتصاب و ... همگی نمونه هایی از نافرمانی مدنی هستند. ولی نمی توان موارد را به اینها ختم کرد. هر کس و هر گروه بنا به شرایط خود می تواند شیوه هایی ابتکاری برای فلج کردن حکومت بیندیشد و به اجرا درآورد.

ویژگی هاي نافرمانی مدنی

درباره تعریف نافرمانی مدنی و خصوصیات آن اتفاق نظر کاملی وجود ندارد، اما با این وجود ویژگی های مشترکی دربین تعاریف مختلف یافت می‏شود که می‏توان آنها را ذکر نمود. در ذیل با برشمردن این ویژگی ها تلاش در شناخت بیشتر و بهتر این روش اعتراض مدنی خواهیم نمود.

شرافت آمیز بودن (Conscientiousness):
این ویژگی به جدیت، صداقت و اعتقاد اخلاقی اشاره دارد که با توسل به آن، نافرمانان مدنی قانونی را نقض می کنند. برای بسیاری از اشخاص نافرمان، نقض قانون از سوی آنان، نه تنها خواسته ای ناشی از عزت نفس و استحکام اخلاقی آنهاست، بلکه از روی ادراک آنها از مصالح جامعه خود نیز می باشد.

ارتباط‏گیرانه بودن (Communication):
در نافرمانی مدنی از قانون، شخص معمولا دارای دو هدف موازی می باشد. او نه تنها می خواهد مخالفت و انکار خویش را در برابر یک قانون یا سیاست مشخص ابراز دارد، بلکه می خواهد توجه عمومی را به این مساله خاص معطوف سازد و بدین وسیله برای تغییر آن قانون یا سیاست آنها را برانگیزاند. در نافرمانی مدنی، در یک جامعه نسبتا عادلانه، نافرمانان مدنی اکثریت را مخاطب خود قرار می‏دهند تا نشان دهند که از نظر آنان، اصول عدالت که عامل همکاری بین انسانهای آزاد و برابر می‏باشد، توسط سیاستگذاران رعایت نشده است.

عدم‏خشونت یا مسالمت آمیز‏بودن (Non-violence):
یک موضوع مناقشه انگیز در مباحثه بر سر نافرمانی مدنی مساله عدم‏خشونت یا مسالمت آمیز بودن آن است. گفته می شود که عدم‏ خشونت اثرات منفی نقض قانون را تقلیل می دهد. بعضی از نظریه پردازان از این هم فراتر می روند و می گویند که اساسا نافرمانی مدنی بنابر تعریف آن عملی غیر خشونت آمیز است. بر طبق این نظر اعمال خشونت آمیزی که احتمال آسیب رساندن دارند، با نافرمانی مدنی به‏عنوان یک روش ارتباط با مخاطبان ناسازگار است. زیرا که هر نوع تعرضی به آزادی های مدنی دیگران، منجر به خدشه دار کردن اصالت عمل شخص نافرمان می‏گردد. علاوه ‏بر این، عدم‏خشونت باعث ریسک کمتر دشمن تراشی در بین متحدان و یا تشدید ناسازگاری مخالفان می شود. ضمنا عدم‏خشونت توجه عمومی را منحرف نمی سازد و شاید باعث گردد که بهانه مقامات جهت استفاده از اقدامات متقابل خشونت آمیز در برابر معترضان را از آنها بگیرد.

چکیده ای از نظریات هنری دیوید ثورو

هنری دیوید ثورو: "آیا شهروند می باید مجبور باشد وجدانش را حتی لحظه ای، یا ذره ای، به قانون‏گذاران بفروشد؟ پس وظیفه ی وجدان بشری چیست؟... فکر می کنم که قبل از هر چیز می باید انسان بمانیم و پس از آن شهروند. خردمندانه نیست که به قانون همان احترامی را بگذاریم که به حقیقت و راستی."
هنری دیوید ثورو (۱۸۶۲-۱۸۱۷) دیوید ثورو، طبیعی دان و فیلسوف آمریکایی را واضع نظریه نافرمانی مدنی می دانند. او در جزوه مشهور خود -نافرمانی مدنی-، نگاه خویش را درباره حکومت، قانون و سیاستهای دولت وقت آمریکا بیان می دارد و چرایی و چگونگی سرپیچی از قانون ناعادلانه را با ذکر مثال هایی در جامعه خویش شرح می دهد و خصوصیات آنرا برمی شمارد.

در جمع بندی نظرات ثورو می‏توان ویژگی‏های زیر را درباره نافرمانی مدنی در اندیشه وی برشمرد:

- وجدان انسانی، حقیقت و راستی مهمتر از قانون بشری؛
- پرداخت هزینه در راه پایبندی به اجرای عدالت؛
- اگر قرار باشد عامل بی‏عدالتی باشی، همانوقت قانون را زیر پا بگذار و منتظر متقاعد کردن اکثریت نباش؛
- وظیفه‏ی فردی و نه در انتظار جمع بودن؛
- نافرمانی مدنی، راه پیشگیری از خشونت؛
- انجام وظایف شهروندی جهت نشان دادن اختلاف نافرمانی مدنی با نافرمانی مجرمانه؛
- استفاده از ابزار خشونت علیه بی‏عدالتی به‏عنوان یک حق؛
- نیت پاک اهمیت دارد و نه وسیله رسیدن به آن؛

چکیده ای از نظریات لئو تولستوي

با توجه به نوشته‏های لئو تولستوی درباره‏ی سرپیچی در برابر دولت و قدرت، می‏توان او را یکی از پایه گذاران تفکر نافرمانی مسالمت‏آمیز دانست که تاثیر بسیار زیادی بر متفکران و مبارزان نافرمانی مدنی پس از خود و به‏خصوص مهاتما گاندی داشته است.
لئو تولستوی (۱۹۱۰-۱۸۲۸)
لئو تولستوی نویسنده‏ی شهیر روسی یکی از کسانیست که به تدوین نظریه‏ی عدم‏خشونت در نوشته‏های ادبی و اجتماعی خود می‏پردازد و بر پیروی از وجدان و مقاومت در برابر بدی با استفاده از تعالیم مسیح تاکید می‏ورزد.

در جمع بندی نظرات تولستوی، می‏توان ویژگی‏های زیر را درباره نافرمانی مدنی در اندیشه وی برشمرد:

- مقاومت و پایداری در برابر بدی؛
- عدم توسل به خشونت به طور مطلق؛
- پایبندی به عقل و وجدان و اطاعت از قانون ایزدی و سرپیچی از قانون ناعادلانه؛
- پنهان نکردن وجدان؛
- تحمل رنج و پرداخت هزینه برای مبارزه با بدی و بی‏عدالتی؛

چکیده ای از نظریات مهاتما گاندی (۱۹۴۸-۱۸۶۹)

بی‎تردید یکی از تاثیرگذارترین افرادی که نافرمانی مدنی را در نظر و عمل بکار برد و آنرا به‏عنوان الگویی موفق در مبارزه با بی‏عدالتی تثبیت نمود، رهبر بزرگ هند، مهاتما گاندی بوده است. او که با الهام از آموزه‏های معنوی هندوئیسم و فلسفه‏ی عدم‏خشونت، روش مبارزه خویش را بر مبنای مقاومت مسالمت‏آمیز و عدم‏همکاری فعالانه قرار داد، از نظرات ثورو و تولستوی برای مبارزه در راه استقلال هند از استعمار انگلیس بسیار بهره گرفت.

در جمع بندی نظرات گاندی می‏توان ویژگی‏های زیر را برای نافرمانی مدنی و عدم ‏همکاری در اندیشه و روش مبارزاتی وی برشمرد:

- مقاومت مسالمت‏آمیز از راه تحمل رنج شخصی؛
- مبارزه به شکل عمل مستقیم و اقدام فعالانه؛
- تاکید بسیار بر عدم بکارگیری خشونت؛
- بی‏عملی در برابر بدی، بدتر از خشونت؛
- پاک بودن ابزار مبارزه همانند اهداف؛
- نافرمانی مدنی، حق مسلم شهروندان؛
- نافرمانی از قوانین غیراخلاقی به شکل صمیمانه، احترام آمیز و توام با خویشتن‏داری؛
- پذیرش مجازات سرپیچی از قانون؛
- نافرمانی عمومی و جمعی، کانون و منبع قدرت؛
- وظیفه هر فرد، عدم‏همکاری با حکومت نادرست؛

چکیده ای از نظریات هانا آرنت (۱۹۷۵ - ۱۹۰۶)

هانا آرنت، فیلسوف و نظریه‏پرداز سیاسی آلمانی (- آمریکایی) در سال ۱۹۷۰، یعنی دو سال پس از ترور لوترکینگ، در مقاله‏ای با عنوان «نافرمانی مدنی» که بعد درکتابی با عنوان «بحرانهای جمهوری» در آمریکا به چاپ رسید، به بحث در باره این موضوع (و به‏طور ویژه در آمریکا) می‏پردازد.
از نظر آرنت نافرمانی مدنی - که آخرین شکل مشارکت داوطلبانه است - هنگامی روی می‏دهد که تعداد قابل توجهی از شهروندان، بدین نتیجه می‏رسند که راه های عادی تغییر، دیگر عمل نمی‏کنند... آرنت نافرمانی مدنی را یک اقدام علنی، غیر خشونت‏آمیز، وجدانی (شرافت آمیز) و البته سیاسی و برخلاف قانون می داند که معمولا با هدف ایجاد تغییری در قانون و یا سیاست های دولت انجام می‏گیرد.

در جمع بندی نظرات آرنت می‏توان ویژگی‏های زیر را برای نافرمانی مدنی در اندیشه وی برشمرد:

- تفاوت آشکار بین نافرمانی مدنی و نافرمانی مجرمانه؛
- علنی بودن نافرمانی مدنی؛
- الزام عدم‏خشونت در نافرمانی مدنی؛
- نافرمانی مدنی، زاده شده از مسئولیت اخلاقی شهروندان در جامعه‏ای مبتنی بر رضایت؛
- قبول داشتن ساختار کلی و مشروعیت نظام حقوقی توسط نافرمانان؛
- نافرمانی مدنی پذیرنده مجازات اما متمایز از مخالفت وجدانی؛
- الزام گروهی و جمعی بودن نافرمانی مدنی؛
- نافرمانی مدنی بر مبنای «توافق اجتماعی» و نه بر مبنای «قانون برتر» و یا «وجدان شخصی»؛
- نافرمانی مدنی، آخرین شکل اعتراض پس از بی‏نتیجه ماندن راههای عادی تغییر؛






آموزش ساخت شراب شیرازی


مقدمات تهیه شراب شیراز

بهترین زمان: اوایل پائیز. (امکان تهیه شراب در تمام طول سال امکان دارد)

بهترین مکان: هر مکان بسته که باد نوزد و هوا تغییر ناگهانی نکند. (درجه هوا باید همیشه ثابت و حدود 21 تا 25 درجه سانتیگراد باشد)

ابزار:

دو عدد خُم یا قرابه گِلی با ظرفیت بالاتر از 30 لیتر و در دار. ظرف اول را برای تخمیر اولیه و ظرف دوم را برای تخمیر نهایی و زلال شدن نیاز دارید.

( اگر امکان نبود بشکه ای از جنس فولاد ضد زنگ و باز هم اگر نبود بشکه پلاستیکی )

قطعه چوبی ساده به طول حدود یک متر

لگنی بزرگ از جنس فولاد ضد زنگ

( لعابی یا پلاستیکی شفاف و اگر باز هم ممکن نبود وان تمیز شده حمام!)

لوله پلاستیکی با قطر داخلی یک سانتیمتر جهت سیفون کردن

( شفاف باشد ، زیرا عبور مایع را در آن به آسانی میبینید )

کاسه پلاستیکی

بطری شیشه ای 30 عدد

( هر رنگی غیر از شفاف )

شیشه شور

چوب پنبه: برای بطری بهترین درپوش است. (اگر از بطری لبه دار استفاده میکنید تشتک سر بطری و دستگاه تشتک زن را نیاز دارید ولی بهترین راه استفاده از بطری خالی تیره رنگ و چوب پنبه است )

دستکش یک بار مصرف چند عدد

کیسه ای از جنس کرباس یا متقال به اندازه 60 در 120 سانتیمتر که بایستی به دقت لبه دوزی و سپس تودوزی و لبه دوزی شده باشد یعنی لبه ریشه ای پارچه نه در داخل و نه در خارج از کیسه دیده نشود و لبه بالائی کیسه را دولا (تا) کرده و چرخ نموده و با ریسمانی محکم از درون محوطه دوخته شده سر کیسه را قابل جمع شدن و گره زدن نمائید. این کیسه ابزار مهمی در جداسازی و صاف کردن اولیه شراب است. پس از هر بار مصرف آنرا زیر و رو کرده و فقط با آب جاری بشویید و بگذارید در آفتاب خشک شود. چنین کیسه ای در بازار نیست و باید خودتان با کمک خیاطی اقدام به دوختن آن نمایید. در هر صورت درون و بیرون کیسه تودوزی شده باشد.

قیف پلاستیکی

ماده پاک کننده

(پودر لباس شوئی ساده و بدون عطر یا مواد خوشبو کننده بهترین است)

انگور (4)

نوع انگور بستگی به مکان جغرافیایی دارد که در آن زندگی میکنید و تاکید بر آنکه نوع و نام انگور مشخصی را معرفی و یا سفارش کنم بسیار مشکل است. بهر حال انگور سیاه محلی (3) را مصرف کنید. انگور را در صورت امکان شخصا از تاکستان های اطراف شهر خودتان مستقیم بخرید. دلیل آنست که این انگور آلودگی کمتری دارد و دستمالی نشده شده است. از همه مهمتر توجه داشته باشید که انگور شسته نباشد. انگور شسته شده پکتین (قشر تقریبا سفید رنگی که روی پوسته انگور بطور طبیعی است و با دست کشیدن یا شستن پاک میشود) خود را از دست داده و به دلیل از دست دادن پکتین (5) ، نیاز به مخمر (6) شیمیایی برای الکلاز دارد. تصاویری از انواع انگور را برای آشنایی بیشتر آورده ام و بدلیل نامگذاری مختلف در اقصی نقاط ایران بجای اسم از تصویر برای توضیحات آتی استفاده میکنم.

توضیحات:

1- شراب طبیعی روشی است که بدون کمک از هرگونه مواد شیمیایی جهت بهبود رنگ یا رسوب سریع یا ماده ثابت نگهدارنده تهیه شود.

2- هر سه کارخانجات تهیه شراب بودند که برای نگهداری شراب از مواد شیمیایی کمک میگرفتند.

3- انگور سفید نیز میتوان استفاده نمود وشراب به رنگ طلایی یا زرد کمرنگ حاصل خواهد شد.

4- انتخاب انگور به دلیل آنست که میوه ایست فراوان و متنوع و انتخاب آن راحت. هر گونه میوه ای را میتوان شراب گرفت حتی از هویج. مسیله مهم سه شرط مرغوبیت آنست.

5- Pectin ماده ای سفید ، خاکستری یا قهوه ای رنگ که بصورت قشری نازک روی پوست اغلب میوه ها دیده میشود.

6- Yeast مخمر ماده ایست قارچی و در تهیه شراب یا آبجو برای تبدیل شیرینی به الکل مورد استفاده قرار میگیرد. نام دیگر آن در صنایع الکلاز(Alcoholize) یا الکل ساز است. این ماده در محیط مرطوب و با همکاری شکر فعال شده و بر شیرینی اثر شیمیایی گذاشته و شکر را تبدیل به اتانول و گاز کربن میکند و از این فعل و انفعال گرما تولید میشود. مخمر انواع فراوان دارد و برای انواع شراب یا آبجو باید مخمر مخصوص آنرا مصرف نمود. اشکال در اینست که در ایران و بخصوص در شهرستانها تهیه آن مشکل و یا گاهی غیر ممکن و یا حتی گاهی فروشندگان آنرا با نامهای دیگری میشناسند. در صورتی که موفق به تهیه مخمر مخصوص برای نوع شراب مطلوب خود نشدید میتوان از مخمرهای دیگری استفاده نمود که همان عمل الکلاز را انجام میدهد ولی طول تخمیر و تغییر طعم شراب را نیز باعث میگردد و شامل: 1- مخمر کیک سازی. 2- مخمر نان. (بهیچ عنوان از جوش شیرین استفاده نکنید) 3- اگر هیچ یک از دو نوع ذکر شده را بدست نیاوردید میتوان زنجبیل (زنجفیل) سائیده شده استفاده نمود که قدری شراب یا آبجو را گازدار میکند و بطری نگهداری شراب را باید از نوعی انتخاب نمود که ته آنها توگود (مقعر) باشد و گرنه احتمال ترکیدن شیشه شراب موجود است.

عملکرد شیمیایی

C6H12O6 2C2HOH + 2CO2 + Energy Released (118 kJ mol−1)

عملکرد به زبان ساده :

گرما + اکسید کربن + الکل (گلوکز) شکر

ساده ترین الکل ایزومر متانول است به فرمول CH3OH یا الکل چوب. این ماده بسیار سمی و مصارف صنعتی و سوختی فراوان دارد. مصرف آن بر انسان باعث کوری ، فلج یا مرگ میشود.

له کردن:

1 - تصور من بر اینست که در کنار دست شما و احتمالأ یکی دو دوست دیگر از جنس مخالف ( ترجیحأ سیمین بری و یا بعکس غلمانی ) مقدار 30 کیلوگرم انگور در چند جعبه چیده شده و لگن را در وسط و در دسترس همه قرار داده اید.

2 - دستکشهای یکبار مصرف در دستهای تمیز همگی جلب نظر میکند و آماده کارید.

3 - با دقت خوشه انگور را بدست گیرید و کاملا اطراف آنرا بررسی و برانداز کنید و اگر دانه انگوری له شده و یا خراب یا کشمشی بود با دست دیگر جدا کرده و انگور خوب و سالم را به صورت خوشه درون لگن بزرگ بریزید تا انگور تمیز و بکدستی فراهم آید.

4 – برای مرحله له کردن از " سیمین بر " دعوت کنید با پای برهنه و دامان بالا زده ، خرامان انگور درون لگن را با ملایمت و متانتی سیمین برانه آنقدر لگد کند که حبه ای از انگور سالم نمانده و تمام آنها بطور یکدست له شده باشند. هر چقدر در این مرحله پافشاری! کنید سرعت تخمیر و نتیجه کار بهتر است. کسی که انگور را له میکند بلافاصله به حمام یا دستشوئی برسانید تا پای خود را فورأ بشوید وگرنه ایجاد خارش در پوست پا را بزودی حس میکند.

5 – یک پاکت (حدود سه تا پنج گرم) مخمر را با یک قاشق شکر در لیوانی که تا نیمه از آب نیمه گرم پر شده ریخته و کاملا هم بزنید تا دانه ها کاملا با آب مخلوط شوند و با ملایمت به انگور له شده اضافه کرده و با کاسه پلاستیکی محتویات لگن را زیر و رو کرده تا بطور یکدست مخمر با انگور در آمیزد.

6 – کلیه محتویات لگن را با کمک همان کاسه به درون بشکه آماده ریخته و سپس با چوب هم بزنید تا هوای مخلوط شده با انگور از بشکه خارج شود. درب بشکه را کاملا بسته و محکم نموده و در مکانی تراز و گرم قرار دهید.

7 – در دفتر یادداشت خود مراتب زیر را یادداشت کنید: نوع انگور – وزن انگور - محل خرید – بهای انگور –تاریخ شروع کار – مقدار مخمر - وضعیت هوا (ابری ، آفتابی و یا درجه گرمای هوا) – زمان مصرف شده و سایر مراحل و اعمال انجام شده. به جدول انتهورا مراجعه کنید.

تخمیر اولیه

1 - تا دو یا سه روز (بستگی به گرمای هوا) بگذارید طبیعت کار خود را انجام دهد و مزاحمتی برای باکتری های زنده درون بشکه پدید نیاورید که معصیت دارد!

2 – در بشکه را بدقت باز و درون آنرا بدقت برانداز و بوی درون بشکه را استشمام کنید. اگر کمی بوی گاز کربن را حس کردید که الکلاز فعال شده است. اگر تغییری مشاهده نکردید نگران نباشید دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد. در هر دو صورت با چوب محتویات بشکه را هم بزنید. درب را بسته و محکم کنید. چوب را بشوئید و در جای تمیز قرار دهید. کیفیت را یادداشت کنید.

3 – دو روز بعد مجددأ سری به بشکه بزنید. بدون باز کردن بشکه باید بوی تخمیر (گاز متصاعد شده اکسید دو کربن) را استشمام کنید. وقتی درب بشکه را باز کردید خواهید دید که محتویات در حال جوشش است با چوب هم بزنید و چوب را تمیز کنید. اگر هیچگونه تغییری نکرده بود هنوز دیر نیست دو روز دیگر صبر کنید. (یادداشت وضعیت فراموش نشود)

4 – امروز روز هفتم است. بوی تخمیر باید کاملأ در هوا پخش باشد و صدای آزاد شدن حبابهای کربن را در سکوت شب میشنوید. محتویات را هم بزنید و از امروز ببعد روزی یکبار باید محتویات بشکه هم خورده و زیر و رو شود. از این مرحله ببعد کاملا در مییابید که دوستان کوچولو با زحمات شبانه روزی، شکر شکنی میکنند و بطور دایم از مقدار شکر کاسته و به مقدار الکل افزوده میشود. رنگ انگورها در حال تغییر و بیشتر به رنگ قهوه ای نزدیک میشود. گرمای داخلی بشکه افزایش یافته و انگور اولیه دیگر نه انگور است و نه تفاله بلکه مجموعه ایست که دایم در حال جوش و خروش است و تحوّل.

انتخاب نوع شراب

5 - مهمترین امر در این مرحله موضوع انتخاب نوع شراب است. انتخاب نوع شراب در مرحله تخمیر به معنای آنست که تولید نهایی شما دارای چه درجه الکلی باشد. این عمل بایستی بدون استفاده از مواد شیمیائی و یا کمکی انجام شود. به تصویر زیر برای راهنمائی در مورد شیرینی محلول داخل بشکه توجه کنید تا منظور از میزان شیرینی را کاملا متوجه شوید. برای دانستن میزان شیرینی در مایع درون بشکه و مقایسه با این جدول نیاز به آب سنج دارید. به جدول انتهورا مراجعه کنید.

شراب دبش: اگر مایل به تهیه شراب دبش (تلخ) یا تعریق ( عرق گیری شراب برای تبدیل به مشروبات الکلی قوی تر مانند عرق = ودکا و ... ) هستید ، تغییری در برنامه کار پدید نمیآید. مرحله 6 را پیگیری کنید.

میزان الکل در شراب شما بین (13 تا 16 درجه الکلی میرسد) که بستگی به میزان شیرینی انگور دارد.

شراب معمولی: اگر مایل به تهیه شراب معمولی هستید (بین 9 تا 12 درجه الکلی) به محض آنکه حس کردید محتویات بشکه در حالت گذر از مرحله جوش و خروش است و تقریبا از قلقل کردن میخواهد باز ایستد به مرحله 7 بروید ( معمولا بین روز 10 تا 12 شروع تخمیر )

شراب شیرین: در صورت تمایل به تهیه شراب شیرین نباید بگذارید تخمیر کامل انجام و تمام شیرینی انگور تبدیل به الکل شود ( معمولا روز 8 تا 10 شروع تخمیر) فورا به مرحله 7 بروید و از آنجا ادامه دهید.

6 – باز هم بستگی به هوای محیط و میزان شکر موجود در انگور خام اولیه ، بعد از روز سیزدهم (تا حداکثر هجدهم) مقدار جوشش کاهش مییابد. بوی اولیه شراب به مشام میرسد. دیگر لزومی به هم زدن محتویات بشکه نیست. تفاله ها به آرامی شروع به ته نشین کردن میکند و دختر رز متولد میگردد!

وز عنب شیره وز شیره شراب

زین منازل نکرده آب گذار (اوحدی مراغه ای)

تخمیر نهائی (ثانوی)

7 – نوزاد شما نیاز به تر و خشک کردن و مراقبت شدید و خواب طولانی دارد. بایستی از تفاله آنرا جدا نمود. در کارخانه ها آنرا سنتر فیوژ میکنند (فارسی این مرحله بنا به قول رودکی چَرخُشت است) ولی در خانه از روش های دیگر مثلا فشردن استفاده میشود.

کیسه را درون لگن قرار داد و با کاسه مایه بالائی بشکه را درون کیسه بریزید و آنرا با دقت و ملایمت فشرده تا شراب خام از آن خارج شود. سپس تفاله های همراه با مایع شراب را درون کیسه ریخته و سر کیسه را بست و با کمک گیری از دیگری (یا آویزان نمودن از دار) آنرا با ملایمت آنقدر فشرد تا تمام مایع از تفاله ها خارج شود.

باید دقت کرد که کیسه سوراخ یا پاره نباشد.

8 – اگر بشکه دومی در اختیار دارید ، کار شما آسان است. در غیر این صورت همان بشکه خالی شده از شراب و تفاله را با دقت بشوئید و حتی شاید لازم است با اسکاچ یا وسیله نو و تمیز ولی زبری دیگر تکه های خشک شده روی بدنه داخلی تشکه را به کمک آب گرم (بدون استفاده ار پودر یا مواد شیمیائی پاک کننده دیگر) تمیز تا تفاله های خشک و چسبیده را کاملأ پاک نمود. با آب جاری آنرا چند بار دیگر باید شست و وارونه گذاشت تا آب آن خارج و تا حد امکان خشک شود.

9 – شراب نیمه تخمیر را با همان کاسه از داخل لگن به داخل بشکه برگردانید. حال آنچه که در بشکه دارید شرابیست خام، کمی بد رنگ و کدر.

10 – درب بشکه را محکم ببندید و بگذارید شراب به آهستگی و بمدت تا شش هفته ته نشین (لِرد گیری) شود. در زمانهای قدیم از همین مرحله آنرا شیشه میکردند ولی سالهاست این روش منسوخ شده زیرا لِرد یا دُرد شراب (رسوبات تخمیری) در ته شیشه باقی میماند که در موقع مصرف زیاد خوش آیند مصرف کننده نیست.

البته رسوبات شراب را میتوان در شیشه مجزائی ریخت تا از آن شراب دُردی ساخت. اینگونه شراب نیاز به ماندن طولانی در شیشه دارد. ( شاید سه سال یا بیشتر ) شراب دُردی کهنه بسیار گران قیمت و ارزشمند و بیشتر مصرف داروئی دارد.

اگر عطار نیشابوری میفرماید:

مرا گفتا برو ای زاهد خشک

که تر گردی ز دُردی خرابات

حافظ نظریه لطیف دیگری دارد و میفرماید:

که اي صوفي شراب آن گه شود صاف

که در شيشه برآرد اربعيني

شیشه کردن: (سیفون کردن)

11- پس از این مدت درب بشکه را باز کنید. در این مرحله تصویر خود را در شراب کاملأ صاف و زلال شده خواهید دید. بشکه را به آهستگی و با ملایمت طوریکه محتویات آن بهم نخورد در جای بلندی قرار داده و با کمک لوله پلاستیکی شراب را درون شیشه هائی که درب آنها را قیف پوشانده یکی یکی هدایت کنید. سر بطری باید تقریبا چهار سانتیمتر خالی بماند. سپس سر شیشه ها را با چوب پنبه (اگر از تشتک استفاده مینید با دستگاه تشتک زن) کاملا بپوشانید.

12 – روی شیشه ها را برچسب بزنید و روی آن برچسب هر نامی برای محصول خود نهاده اید با ذکر تاریخ همانروز که در شیشه کرده اید ، قید کنید.

نکته: اگر شراب را مایلید برای مدتی طولانی نگهداری کنید ، سر بطری را درون موم مذاب کرده تا با این روش امکان نفوذ هوا به داخل بطری را کاملأ گرفته باشید.

13 - شیشه ها را بطور مورب طوری که سر بطری ها رو به پائین باشد و در جای خنکی (مثلأ زیر زمین) نگهداری کنید.

14 – کلیه لوازم پس از هر بار مصرف باید کاملا شسته و تمیز و خشک نمائید. سپس همه لوازم و ابزار را کاملأ بپوشانید که گرد و غبار بخود نگیرند. میتوان تقریبأ همه را در همان بشکه خشک نگهداری نمود (چوب همزنی و لگن را با پلاستیک بپوشانید). یاداشت های خود را مطالعه کنید و نظریات خود را در هر مرحله بنویسید. به فرهنگ واژه ها مراجعه و لغات نوشته شده را مرور کنید.

از این لحظه به بعد شراب شما قابل شرب است.

منبع : وبلاگ انتهورا

عکس جعفر پناهی در کنار خانواده اش قبل از دستگیری

فیلم حمله بسیجی ها به چند دختر بی دفاع در روز 22 بهمن - لینک دانلود

سلطان سید علی خامنه ای - عکس

عکس دختر و مادر شهید شبنم سهرابی



شعر : این همه لشگر آمده !

این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
رهبرشان شیطان صفت، عن بود عنتر آمده
این همه لشکر!؟ کی !؟ کجا!؟، مشتی اراذل جیره خوار
با وعده شام و نهار، چون قوم بربر آمده
بر بیت آن مرد خدا، یورش ببردند اشقیا
خولی و شمر و حرمله، با تیغ خنجرآمده
یاران محرم آمده، ماه مهی سبزینه فام
از شرق و غرب آسمان، سبز است و اخضر آمده
ای سبز ها سبزینه ها، آزاده همچون سروها
از بیشه زار شهرتان، سرو مکرر آمده
حتی کویر لوت ما، سر سبز و خرم می شود
زاین موج سبز ایزدی، که اینک سراسر آمده
ناقوس مرگ شامیان، اینک ز هر سو پر طنین
آرد خبر از مرگ آن، شیطان که رهبر آمده
یاران خبر یاران خبر، یک لشکر از جراره ها
از بهر خونخواری برون، از بیت رهبر آمده
مشتی حرامی سگ صفت، گرد آمدند اندر بسیج
در خدمت بی چون آن، شیطان که رهبر آمده
در بی مخی شعبانی اند، بی چشم و رو بی آبرو
هر پرده ای را میدرند، چون امر رهبر آمده
ضحاک وار آن رهبری، کرده نهان زیر عبا
ماران بس جراره نک، رهبر ستمگر آمده
مشتی حرامی گرد هم، همچون سگان عوعو که هی
این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
رهبرکجا؟ لشکر کجا؟، رجاله ها بد کاره ها
از بهر کلاشی همه، مزدور رهبر آمد
کهریزک رهبر شده، تعطیل ماه و هفته ای
این جانیان زآنجا برون، با امر رهبر آمده
زندانی رهبر چو شد، دختر پسر پیر و جوان
بهر تجاوز مستحب، فتوا ز رهبر آمده
این همه لشکر آمده، با امر رهبر آمده
لشکر؟! نه جانم مشت خر، با بانگ عرعر آمده
این هجو نیست این هزل نیست، این نیش باشد نیشتر
از بهر بیداری تورا، که این گاو رهبر آمده

کار مضاعف و همت مضاعف با ساندیس مضاعف

حمله ماموران نیروی انتظامی به دو زن بی پناه - عکسی از عاشورای خونین 88




شکنجه سفید چیست ؟




سوال : بحث شكنجه و بدرفتاری از منظرهای مختلفی میتواند مهم ارزیابی شود و مورد بررسی و دقت نظر قرار گیرد. حداقل آنكه اعلامیه جهانی حقوق بشر كه به مثابه آرما ن مشترك تمام انسانها و ملتها مطرح است, در ماده 5 خود تاكید كرده است: هیج كس نباید شكنجه شود یا تحت مجازات یا رفتاری ظالمانه, ضد انسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد, همچنین در اصل 38 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تصریح شده است كه: ” هر گونه شكنجه برای گرفتن اقرار و یا كسب اطلاع, ممنوع است…” اصل 39 قانون اساسی نیز میگوید: ” هتك حرمت و حیثیت كسی كه به حكم قانون دستگیر, بازداشت, زندانی یا تبعید شده, به هر صورت كه باشد, ممنوع و موجب مجازات است.” اما از منظر روانشناختی و با توجه به اینكه جنابعالی یك روانپزشك هستید, ارزیابیتان از اهمیت و ضرورت پرداختن به بحث شكنجه و بدرفتاری چیست؟ به ویژه آنكه ممكن است در نگاه اول این مقوله, بحثی محدود به اقلیتی بسیار محدود و وابسته به حقوق اساسی معدودی از شهروندان تحلیل شود ؟

بیان دو نكته میتواند ضرورت این بحث را تبیین كند. نخست آنكه اساسا انسان موجودی بیوسایكو سوشیال است. به این معنا كه فرانیدها و پیامدهای اجتماعی, در كنار ویژگیهای زیست شناختنی و روانشناختی فرد بر شكل گیری رفتار و تفكر او, تاثیر به سزایی دارد. به بیان دیگر, انسانها صرفا از تجربیات شخصی خود تاثیر نمیپذیرند بلكه مسائل اجتماعی فضایی روانی می آفریندو كل جامعه را تحت تاثیر خود قرار میدهد .

نكته دیگر اینكه, آزادی و امنیت از اساسی ترین نیازهای روانی انسانها به شمار میایند. از این رو میتوان نتیجه گرفت در جامعه ا ی كه شكنجه اعمال میشود, اگر چه تعداد معدودی درگیر مقوله شكنجه میشوند ,اما آثار اعمال شكنجه به دلیل ایجاد فضای روانی و اختلال در آزادی و امنیت اجتماعی, كل جامعه را دربر میگیرد و حاصل این عمل, خودسانسوری است. ضمن اینكه ضررهای خودسانسوری از سانسور و محدودیتهای اجتماعی فرهنگی اعمال شده توسط حكومت بیشتر است چرا كه در خودسانسوری, خلاقیت از بین میرود و فكر و اندیشه جدید تولید نمیشود و در نتیجه جامعه دچار ركود میگردد. در چنین جامعه ای, طبیعی است كه زمینه برای رشد انواع فسادها و انحرافات و ناهنجاری های اجتماعی مهیاتر و فراهم تراست.

ذكر یك مثال, بیشتر این پدیده را تبیین میكند. وقتی شهری مورد حمله هوایی قرار میگیرد, احتمال آسیب دیدن هر فرد یا منزل, كمتر از یك دهم درصد است. اما فضای روانی اجتماعی ایجاد شده, آحاد جامعه را درگیر میكند و انرژی خلاق و تولیدی جامعه را مستهلك مینماید. از این منظر, بحث شكنجه ,واجد اهمیت ویژه ای است.

آیا برای شكنجه به طور عام یا شكنجه سفید به طور خاص تعریف مشخصی وجود دارد؟

در اعلامیه ای كه علیه شكنجه در سال 1975 منتشر و توسط سازمان ملل تایید شد, شكنجه به معنای تمام عملیاتی معرفی شده است كه به وسیله آن درد یا رنج شدید روحی یا جسمی تعمدا توسط كارگزاران عمومی یا شخص ثالث اعمال میشود تا از شكنجه شده یا شخص دیگری, اطلاعات یا اعترافاتی گرفته شود .مطابق این تعریف, هنگام شكنجه فرد را به سبب كاری كه انجام داده یا گمان میرد كه انجام داده باشد ,مجازات میكنند.

مارچلو ویگنار, روانكاو اهل اروگوئه كه سالها در پاریس در تبعید به سر برد, شكنجه را تمام حالتهای تعمدی تعریف میكند كه در آن هر شیوه ای به كار میرود تا باورها و آرمانهای قربانی را نابود كند و او را از هویت و شخصیتش خالی نماید. اما منظور از شكنجه سفید, بیشتر شكنجه های روانی است. به این معنا كه در این نوع شكنجه پس از اعمال شكنجه, نشانه فیزیكی كه نشاندهنده اعمال شكنجه باشد بر جای نمی ماند.

سوال: سازو كارهای شكنجه سفید با شكنجه فیزیكی چه تفاوتهایی دارد؟

از آنجا كه جسم و روان دو مقوله منفك از هم نیستند, در نتیجه عملا تفكیك كامل این دو نوع شكنجه ازیكدیگر ناممكن است. در عمل, روشهای خاص هر نوع شكنجه تاثیر متقابلی بر نوع دیگر دارد و شاهد نوعی تعامل و هم پوشانی هستیم.

مهمترین مسئله در شكنجه سفید, بازجویی و شرایط بازجویی است. معمولا بازجویی به دو منظور صورت میگیرد : یكی استخراج اطلاعات دقیق و واضح و دیگری, ایجاد تغییر در تفكر زندانی یا شستشوی مغزی .

در نوع اول بازجویی, زندانی تحت فشار قرار میگیرد, اما به میزانی كه اطلاعات دقیق, ریز و صحیح مورد نیاز باشد. زندانی باید در شرایطی قرار گیرد كه انسجام تفكرش حفظ شود و خطاهای ذهنی اش كاهش یابد.

در نوع دوم بازجویی, مسئله برعكس نوع اول است و بازجویی, با روشهای سوال مكرر, بحث و جدل ,تهدید, تلقین یا مرام آموزی, تشویق, خشونت و . . .انجام میگیرد. هدف اصلی این نوع بازجویی, تسریع شكستن ارزشهای زندانی و تشویق او به جایگزینی نظام جدید ارزشی است. در این روش, بازجو در نقش دوست و دشمن, ظاهر میشود و فقط وقتی فشارها كاهش می یابد, این تضاد در جهت دوست شدن با بازجو به معنی پذیرش سیستم ارزشی او حل شود. در این بازجویی های طولانی, خسته كننده با سوالات تكراری در مورد یك موضوع و عدم پذیرش گفته های زندانی و باز تكرار و تكرار و تكرار آن سوالات و بحث, فرد تحت فشار قرار میگیرد. همچنین, جهت دادن به تضادهای درونی زندانی و تاكید و بزرگ كردن اختلافها و تضادهای مطرح در زندگی وی, مد نظر است. در روند این بازجویی ها, قدرت نقادی و مقاومت زندانی ضعیف شده و به تدریج آماده پذیرش تلقین ها میگردد.

آیا روشهای دیگری نیز برا ی اعمال فشار, مثل ایجاد درد جسمی و فشار فیزیكی نیز به كار میرود؟

مسلما بله, بنده آنها را به صورت كلی و با یك طبقه بندی نسبی بیان میكنم. جهت اعمال شكنجه, اعم ازجسمی و روحی, از روشهای زیر استفاده شده است:

1)-ایجاد درد و كتك تا قربانی بین تسلیم شدن و یا تحمل درد, یكی را انتخاب كند. این روش, خیلی موثر نیست و در عمل, تهدید به شكنجه و تحمل انتظار روانی درد, از خود درد سخت تر است.
2)-ایجاد خستگی فیزیكی, كه در این حالت فرد برای مدتی طولانی در نقطه ای, بی حركت وادار به ایستادن میشود. این روش, ابتدا باعث تقویت ویژگیهای اخلاقی و روحی و مقاومت فرد میشود, اما پس ازمدتی زندانی فكر میكند اگر تسلیم نشود, خودش باعث آزار خودش میشود. چون در این شرایط او با خود و مشكلاتش تنهاست و باید در برابر “خویش” مقاومت كند و بین “تسلیم شدن” و “آزار دیدن” یكی ر ا انتخاب نماید. در همین مرحله است كه فرد بر اثر خستگی , دچار تردید در ارزش هایش نیز میشود. در این روش فشار فیزیكی و روانی به گونه ای توام عمل میكنند.
“ایجاد خستگی روانی” شكل دیگری از شكنجه است كه در همین فایل قابل توضیح است. محرومیت ازخواب, بیدار كردن مكرر فرد از خواب, تجویز داروهای محرك یا خواب آور و بازجویی های طولانی ,از جمله شیوه هایی است كه با هدف شكستن اراده و سلب نگرش یا قضاوت نقادانه فرد, مورد استفادهواقع میشود.
3)ـ-كنترل غذا, آب , سیگار و . . . كه در این حالت, زندانی خیلی زود وابستگی فیزیكی خود را به شكنجه گر, جهت برآورده شدن نیازهای اولیه احساس میكند و بر سر دوراهی “غذا” یا “پاسخ به درخواست شكنجه گر” قرار میگیرد.
4)-جداسازی یا زندان انفرادی, پایه این روش محرومیت حسی است. یعنی در این شرایط, مشكل اصلی فرد تنها بودكاهش محركات و داده های حسی نظیر كاهش صدا, مناظر یكنواخت و . . .میباشد. واكنش افراد نسبت به این روش كاملا متفاوت است. بعضی افراد میتوانند مدتها تنهایی رابدون تغییرات روانی شدید تحمل كنند . در حالیكه برخی دیگر, درمدت كوتاهی در زندان انفرادی ,به مرز جنون و افسردگی شدید میرسند.
5)-انتقاد از خود, از آنجایی كه انسان جایزالخطاست و اگر كسی خود را بدون خطا بداند و حاضر به نقد خود نباشد, ضعف شخصیتی محسوب میشود و از سوی دیگر اگر افراد انعطاف پذیر نبوده و درمقابل تغییر مقاومت كنند نیز ضعف دیگر شخصیتی محسوب میگردد, با استفاده از این موضوع در یك بحث و فضای به ظاهر دوستانه, زندانی وادار به ورود به عرصه نقد خود و انتقاد از خویش میشود. بعد از بیان خطاها و نقدها, احساس گناه شدیدی در فرد ایجاد میشود و زندانی برای رهایی از این احساس گناه, مجبور به انتقاد مكرر از خود و یا به بعبارتی, اعتراف و توبه میشود.

در بحث شكنجه روانی به مقوله ” شستشوی مغزی ” اشاره كردید, آیا تعریفی مشخص برای آن وجود دارد؟

این واژه اولین بار توسط یك روزنامه نگار امریكایی در سال 1950 به كار برده شد و به معنای پذیرش درخواست صاحبان قدرت تحت شرایط فشار و زندان و علیرغم ا میال زندانی میباشد. تعریف دیگر شستشوی مغزی, آموزش دوباره و غیر ارادی به فرد, در زمینه سیستم ارزشی و باورهای فرد درشرایط فشار و محدودیت اطلاعات است. از یاد نبریم كه باورها, اعتقادات و قضاوتها خود بر پایه مجموعه ای از اطلاعات قرار دارند. اگر فرد در شرایط محدودیت اطلاعات قرار بگیرد و علاوه بر این محدودیت تحمیل شده, اطلاعات تحریف شده و یا اساسًا نادرست نیز به وی داده و ارائه شود, زمینه برای تغییر باورهایش فراهم میگردد.

به نظر شما, آیا نقطه نهایی شكنجه همین جاست یا اهداف و پیامدهای دیگری هم مد نظر است؟

نقطه نهایی شكنجه به هدف شكنجه گر وابسته است كه آیا هدف از اعمال فشار گرفتن اطلاعات است یا شستشوی مغزی(تواب سازی)اما هر كدام كه باشد, انسجام وجودی فرد را بر هم میزند و قربانی با تحمل فشار زیاد, وادار به انتخاب بین “بدتر” و بدترین” میشود. یعنی بین ” فشار زیاد جسمی و روحی ” و یا “پذیرش درخواستهای بازجو” باید یكی را انتخاب كند.
عمیق ترین تغییر در شكنجه, رسیدن به ” شستشوی مغزی” و یا به عبارتی همانندسازی با مهاجم است .یعنی قربانی هویت و تفكر و باورهای بازجو را درونی ساخته و متعلق به خود میداند. به تعبیر دیگر ,قربانی “فرامن” خود را برون فكنی نموده و بازجو را فرد باارزشی میبیند.

آیا همه افرادی كه تحت شكنجه روانی قرار میگیرند به مرحله شستشوی مغزی میرسند؟

در بررسی پدیده های مربوط به انسان, هیج امر قطعی و صددرصدی وجود ندارد, چرا كه برای بررسی هر پدیده ای عاملهای متعدد مداخله گر و اثرگذار وجود دارد. واكنش افرادی را كه تحت این فشارها قرار میگیرند میتوان به سه دسته طبقه بندی كرد, گروه اول , به ظاهر تسلیم میشوند. گروهی دیگر, تسلیم میشوند و همانندسازی میكنند و گروه سوم در برابر تغییر عقیده مقاومت میكنند.توجه به این نكته اهمیت دارد كه هر سه گروه, صدمه روحی شدیدی متحل میشوند و علائم اضطراب ,افسردگی, توهم, هذیان ها و سوء تعبیرها و خطاهای اداركی در این افراد قابل رویت و احساس است.

آیا راه حلی برا ی كاهش تاثیر شكنجه روحی . روانی وجود دارد؟

یك عامل مهم در ایجاد این تغییرات, محرومیت حسی و محدودیت اطلاعات و اداراكات فرد است .
همچنان كه جسم برای سالم بودن به غذا نیازمند است. مغز نیز برای حفظ كاركرد طبیعی خود محتاج بهره مندی از اطلاعات میباشد و همان گونه كه در شرایط نبود غذای مناسب, گوشت مردار كه انسان فطرتًا از خوردن آن مشمئز میشود و حرام است, قابل خوردن و حلال میگردد, سیستم عصبی نیز در شرایط محرومیت اطلاعات و تحریكات حسی, عطش دریافت اطلاعات را دارد و در این مرحله, قادر به انتخاب و تفكیك و تصفیه اطلاعات درست از نادرست نمیباشد. به عبارتی انسان برای پاسخ به یك نیاز حیاتی كه حفظ پیوستگی ذهن و روان و یا ادامه حیات است, به صورت ناخودآگاه اطلاعات نادرست را می پذیرد. یك راه پیشگیری از این اتفاق, تولید اداراكات و اطلاعات در ذهن است. یعنی زندانی خود را با خاطرات و محفوظات و داستانهایی سرگرم كند. در این شرایط, افرادی كه قدرت تخیل و فانتزی قوی دارند و میتوانند خود را با خاطرات گذشته یا محفوظاتشان سرگرم كنند, آسیب پذیری كمتری دارند. خواندن و مرور اشعار یا متون مقدس و دینی و به ویژه محفوظاتی كه برای زندانی و قربانی, همراه با خاطرات خوش, نیز میتواند جایگزین مناسبی برای محدودیت ادراكی حسی به وجود آمده باشد. در حقیقت, به میزانی كه فرد خود را سرگرم كند و برای خویش “برنامه “تدارك ببیند و از سكوت و در انتظار ماندن بپرهیزد, در عبور سالم تر از این شرایط موفق تر خواهد بود. فردی كه در این شرایط قرار میگیرد, باید “انتظار” را از خود دور كند.

آیا شكنجه تحت تاثیر متغیرهایی قرار دارد؟

البته, توانایی افراد و آستانه تحریك آنها متفاوت است. فردی با سه روز انفرادی تحت تاثیر قرار میگیرد و دیگری با 30 روز. عوامل شخصیتی و حتی سن و تواناییهای جسمی و فیزیكی فرد نیز موثراست. افراد به میزانی كه درونگراتر باشند و ارتباطات اجتماعی شان كمتر باشد, تنهایی را بهتر تحمل میكنند. افرادی كه زود عصبانی میشوند و یا گمان میكنند كه دنیا باید همیشه بر وفق مرادشان باشد ,بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند. هر چه سازگاری ا فراد با محیط بیشتر باشد, امكان تحمل شرایط شكنجه روحی روانی بیشتر میشود. همچنین افرادی كه ذهنیت و حافظه قوی و یا توان خلاقیت بالایی دارند بهتر و بیشتر میتوانند وضعیت انفرادی یا شرایط شكنجه روحی روانی را تحمل كنند. چرا كه وقتی همه چیز را از آنها میگیرند باز میتوانند با توانایی های ذهنی خود, خویش را سرگرم كنند .
همانطور كه در پاسخ به سوال قبل گفتم, افرادی كه اهل فانتزی و تخیل هستند هم تحمل بیشتری دراین شرایط نشان میدهند.

اصولاافرادی كه تحت این نوع فشارها قرار میگیرند دچار چه نوع آسیب ها و پیامدهای روحی روانی میشود؟

افرادی كه به منظور ایجاد شستشوی مغزی تحت فشار و شكنجه قرار میگیرند. مراحل روانی خاصی ر ا تجربه میكنند كه شدت و نظم این مراحل میتواند متفاوت باشد. یكی از شایع ترین این حالتها ,افسردگی است. افسردگی در آن, فقط به صورت عاطفی شدن زیاد, وجدانی شدن و احساس غم و گریه خود را نشان میدهد. البته مراحل روانی در افراد در یكی از مراحل زیر متوقف میشود و پیشرفت نمیكند:

1- ابتدا فرد دچار احساس درماندگی و فراموش شدگی میشود. فقط بازجو است كه او را به دنیای بیرون متصل میكند.
2ـ سپس در برابر رفتارهای متغیر بازجو كه روزی مهربان و روزی دیگر بسیارخشن و غیر قابل دسترسی است, دچار حیرت و سرگردانی میشود.
3- احساس تردید و عدم اطمینانكه از او چه میخواهند و البته فقط بازجو پاسخ این سوال را میداند.
4ـ در این مرحله زندانی به بازجو وابسته میشود, میخواهد او را بشناسد و با او ارتباط برقرار كند كه این وابستگی بیمارگونه است.
5_ احساس تردید و از دست دادن شعور و آرمان ها به دلیل وابستگی به بازجو.
6_ احساس گناه به دلیل وابستگی به بازجو.
7_ احساس تردید و سوال در مورد سیستم ارزشی خود.
8_ از دست دادن قدرت نقادی و ارزیابی چند جانبه كارهای خود.
9_ احساس بالقوه شكست و ترس از دیوانه شدن
10 _ احساس نیاز شدید برای داشتن اصول جدید و ثابت كه بازجو برای یافتن این اصول به او كمك میكند.
11 _ احساس نهایی تعلق یا همانندسازی.

اگر چه شما در این گفتگو به شیوه های رساندن زندانی به این مراحل اشاراتی داشتید, اما در صورت امكان در این خصوص بیشتر توضیح دهید.

بعد از ایجاد احساس وابستگی به بازجو و احساس گناه, شستشوی مغزی تازه آغاز میشود. هر چیزی كه زندانی بیان میكند, باعث رضایت بازجو نمیشود و بازجو در باره هر جمله سوالات متعدد و چندجانبه ای میكند و شروع میكند به بازنویسی جملات با خود زندانی. زندانی مجبور است نوشته های او ر ا بپذیرد و یا مدام بحث كند و این اساس و عصاره شستشوی مغزی است. در واقع بازجو وقتی راضی میشود كه زندانی از اظهارات قبلی و سیستم ارزشی بازجو برای صحت گفته های خود استدلال میكند .
در تمام این مراحل, زندانی همواره در تلاش آگاهانه است كه اصول خود را حفظ كند, ولی مراحل تغییر به صورت ناخودآگاه اتفاق می افتد, یعنی زندانی قبول ندارد و نمی پذیرد كه تغییر كرده است.

آیا اثرات شكنجه روانی و شستشوی مغزی پایدار است, تا كی و چه مدت ادامه دارد؟

انسان همواره در حال تغییر است و هر تجربه ای بر او اثر میگذارد. فردی كه شكنجه و زندان را تجربه كرده با فردی كه این تجربه را نداشته متفاوت است. یعنی كلیه آثار شكنجه هرگز برطرف نمیشود. اما تغییر سیستم ارزشی و باورهای جدید, ناپایدارند و هر چه این تغییر در شرایط بسته تر اتفاق افتاده باشد با تغییر محیط سریعتر و زودتر عوض میشود. باید به این نكته هم اشاره كنم كه شستشوی مغزی در شرایط باز و آزاد نیز اتفاق می افتد. تبلیغات و اثر تبلیغ, نوعی از شستشوی مغزی است كه مصرف كننده را متقاعد میكند, او ً لا به این جنس خاص نیاز دارد, ثانیا این مارك از همه ماركها بهتر است یا در مورد برخی گروههای مذهبی و فرقه ها كه از اصول شستشوی مغزی در شرایط باز استفاده میكنند .علامتی كه پایدار میماند احساس بی انگیزه شدن و كنار گذاشتن فعالیتهایی است كه منجر به دستگیری فرد شده است. معمو ً لا یكی از اهداف اساسی سیستم عامل شكنجه هم , ساكت و بی تفاوت نمودن افراد است.

نكته مهم دیگری كه در مورد پایداری اثرات شكنجه باید مطرح شود, این است كه وقتی شستشوی مغزی در فضای بسته و تحت شرایط تهدید و فشار اتفاق می افتد, پایداری اثرات آن به فضای جامعه نیز بستگی دارد. یعنی اگر احساس خفقان و رعب و وحشت در بیرون از فضای زندان نیزحاكم باشد, پایداری اثرات شكنجه بیشتر خواهد بود. در واقع هر وقت اطلاعات جدید فرد با باورهای قبلی اش مطابقت نداشته باشد, در باورهای فرد تردید ایجاد میشود و به عبارتی, اطلاعات و داده های جدید عقاید یا باورها را تغییر میدهد. به همین دلیل, همانطور كه در فضای زندان و محدودیت اطلاعات یك زمینه تغییر باورها مهیا میباشد, در محیط باز بیرون و اطلاعات جدید نیز مجددًا عقاید تغییر میكند.

آیا ترمیم آثار شكنجه, محتاج مراقبت و مواجهه ویژه ای است؟

بسته به نوع شكنجه و تاثیر آن بر فرد, طبیعتًا مواجهه و پرستاری هم فرق میكند. اگر فرد در شرایط فشار دچار علائم روانپریشی از قبیل اضطراب, افسردگی و احساس گناه زیاد شده باشد, بسته به نوع مشكل, درمان ویژه آن ارائه میگردد. مسئله مهم در این شرایط, درك فشارهای زیاد و تجربیات سخت فرد در زندان است. در واقع یك كانون اضطراب بعد از رهایی از شرایط زندان, نگرانی و اضطراب در مورد قضاوتهای دیگران است.
نتایج تحقیقات در این زمینه نشان میدهد درد و رنج و بیماری افراد شكنجه شده سیاسی با سایر بیمان روانپزشكی كام ً لا متفاوت است. به طور كلی نیاز به انزوا, سكوت و شرم, انسانهای شكنجه شده را در نفرت عمیقی از خود فرو میبرد و باعث عدم ثبات در رفتارها میگردد.

چه از جنبه روانشناختی و چه از جنبه فیزیولوژیك, چطور به یك فرد شكنجه شده آسیب وارد میاید؟

مهمترین ویژگی و تفاوت انسان, احساس هویت فردی است. آزادی و انتخاب در فعالیتهای روزمره مثل انتخاب نوع لباس و انتخاب نوع و زمان غذا, تماشای تلویزیون یا شنیدن موسیقی, با دیگران بودن و . . . بر اساس نوع شخصیت فرد انجام میپذیرد و منجر به شكل گیری “من” میشود. “من دوست دارم” , “من میخواهم” و نظایر آنها. در شرایط زندان, این احساس وجود “من” و یا هویت فرد لطمه میخورد ,تمام آزادیها و انتخابها گرفته میشود. ابتدا محدودیتهای عینی مثل تعویض لباس, تعیین زمان اجباری برای غذا و یا نوبت دستشویی و حمام و . . . اعمال میشود و سپس وارد حیطه فكری و روانی فرد میشوند. همانگونه كه قب ً لا گفته شد, این فرایند از مجاری كام ً لا منطقی و معقول صورت میگیرد, با این منطق كه “انسان جایزالخطا است و هیج كس نمیتواند ادعا كند در زندگی خود اشتباه نداشته و هدف ما توجه دادن شما به خطاهایتان و اصلاح آنها میباشد” زندانی و قربانی تحت تاثیر و القاء قرار میگیرد. به این ترتیب اگر زندانی بخواهد در برابر این منطق مقاومت كند, متهم به غیر منطقی بودن میشود و اگرآن را بپذیرد شروع به از دست دادن باورها و هویتش میكند. در فضای تهدید و ارعاب و تحقیر و وحشت, فرد زندانی به جایی میرسد كه از انجام كارهای مباح خود در گذشته, مثل مسافرت رفتن , صحبت با دوستان, مطالعه كتاب و حتی نوشیدن یك لیوان آب میوه, احساس گناه و خطا میكند.

آیا میتوان مولفه هایی را برای بهداشت روان در زندان برشمرد؟

در زندان سیاسی, طبیعتًا این مولفه ها با هدف زندانی نمودن در تضاد است. به همین دلیل در بحث نظری كمتر كشوری حاضر به تایید مقوله ” زندانی سیاسی” است.

به نظر شما, فرد شكنجه گر و یا واقف بر اعمال شكنجه چه خصوصیاتی دارد؟

در بررسی شخصیت افرادی كه در جامعه یا خانواده اعمال خشونت میكنند, مشاهده شده كه اكثر این افراد به صورت مشخصی خود قربانی خشونت بوده اند. در واقع, پدر “كتك خورده”, پدر “كتك زن ” میشود. نكته دیگری كه در بررسی و درمان افراد شكنجه شده دیده شده است, میزان اهمیتی است كه فرد شكنجه شده در شرایط خارج از زندان نیز به حرفهای شكنجه گر میدهد و لذا میتوان اینگونه نتیجه گرفت كه بین شكنجه گر و قربانی, شباهتهایی وجود دارد. مهمترین این شباهت ها این است كه به ندرت شكنجه گر و یا قربانی به خودی خود از شكنجه و یا آموزش آن صحبت میكند. هر دوی آنها با رازی یكسان كه آنان را از دنیای زندگان جدا میكند به هم وابسته اند. در واقع شكنجه گران را اگر به صورت مجموعه و یا نظام نگاه كنیم, در می یابیم كه هیچ كس شكنجه گر به دنیا نیامده است, بلكه برای شكنجه كردن “تربیت ” میشود. در واقع شكنجه گران پیشاپیش بر مبنای ملاكهایی از قبیل گسستگی از محیط فرهنگی اولیه, بیكاری, وضعیت اقتصادی ناپایدار, بی اطمینانی نسبت به آینده و . .. انتخاب میشوند و ملاكهای كاذبی مانند زورمندی, استحكام, شجاعت, هوش و . . . برای انتخاب, به خود این افراد مطرح میگردد. در شرایطی كه این افراد بیشترین ارتباط با یكدیگر, یعنی گروه شكنجه گران دارند, از ارتباط با جامعه عادی محروم میشوند.

نكته دیگر این است كه به نظر میرسد این افراد خود به نوعی دچار شستشوی مغزی شده اند و اعتقاداتی به آنها القاء شده است. پدری كه فرزند خود را به قصد تنبیه تا حد كشتن كتك میزند, برای خود توجیه دارد. شكنجه گران هم خود را توجیه میكنند و یا به تعبیری توجیه شده اند و این در ابعاد فكری ذهنی و ناخودآگاه آنهاست كه خود را محق میدانند. این را هم اضافه كنم كه خیلی از آنها در جامعه ارتباطات به ظاهر خوبی دارند. در واقع دوشخصیتی اند و كسی نمیتواند گمان كند كه مخاطب او , روی دیگری دارد كه در محل زندان آشكار میشود. به نوعی تجزیه و انفكاك شخصیت در شكنجه كنندگان و یا سیستم طراحی كننده به وجود آمده است. احتمالات دیگری هم مفروض است, از جمله اینكه سیستمی كه طراحی شكنجه میكند, ممكن است پارانوئید باشد و دنبال دشمن بگردد, ولی خود آن افراد چون توجیه ایدگولوژیك میشوند و باور پیدا میكنند, عمل مینمایند. احتمال شیوع افراد سادومازوخیستیك كه از آزار دادن افراد یا از آزار دیدن لذت میبرند, در طیف شكنجه گران مورد بررسی علمی قرار نگرفته است.

نوع مواجهه با شكنجه در كشورهای جهان سوم و كشورهای پیشرفته چگونه است؟

در كشورهای توسعه یافته چون حقوق فردی انسان و كرامت وی بیشتر مطرح است, قانون بهتر اعمال میشود و لذا اگر میخواهند با فرد برخورد كنند, حتی در جنبه های سیاسی و امنیتی و اجتماعی, ابتداء سعی میكنند اطلاعات را جمع آوری كنند و بعد بر اساس مستندات با فرد برخورد میشود. یعنی اطلاعات مستمر در دست هست و به آن دلیل ها فرد بازداشت میشود و بعد او یا خطا را میپذیرد یا نه و البته در نهایت قانون تعیین تكلیف میكند. لذا كارآگاههای خصوصی خیلی فعالند تا جمع آوری اطلاعات كنند. ولی در كشورهای جهان سوم و در حال توسه, افراد را به محض اینكه فكری یا توهمی در مورد آنها وجود داشته باشد, صرف این توهم و نظریه كافی است كه با آنها برخورد صورت گیرد.در واقع بازجویی و تحت فشار قرار دادن آنها برای اثبات فرضیه است و باید اعترافاتی در جهت تایید فرضیه گرفته شود. اگر مسئله اجتماعی باشد و مثلا كسی كشته شده باشد یا دزدی رخ داده باشد , فشار زیادی بر فرد میاید كه اقرار كند و اگر اقرار نكرد, آزاد میشود. در موارد سیاسی هم اگر اطلاعاتی به دست نیامد و اقراری وجود نداشت, مسئله شستشوی مغزی, مرحله بعدی است كه باید فرد اعترافات نادرستی را عنوان كند.

و سوال آخر این است كه اساسَا آگاهی قبلی بر مقوله شكنجه و متدها و روشهای آن تا چه حد میتواند به فرد كمك كند تا مواجهه ای غالب با پدیده داشته باشد؟

این آگاهی قبلی در نحوه مواجهه موثر هست, اما كمك زیادی نمیكند, چرا كه فرایند به گونه ای ناخودآگاه تكوین مییابد.تصور كنید كه ما به امر واقف باشیم كه اگر میكروب سیاه زخم به بدن ما وارد شود, دچار عوارض آن و مبتلا به بیماری میشویم. اما به هر حال اگر میكروب مزبور وارد بدن ما شود ,به رغم آگاهیهای قبلی مبتلا میشویم, چرا كه فرایندی ناخودآگاه رخ میدهد و میزان آگاهی تاثیر قابل توجهی برای پیشگیری از روند ابتلا به بیماری ندارد. مگر اینكه میزان آگاهی باعث شده باشد كه فرد از قبل خود را قویتر كرده باشد و دفاعهای عمیق تری بروز دهد, مثل واكسنی كه فرد از قبل آن را تزریق نموده و آماده تر است. این آمادگی قبل موثر هست, اما تاثیرش هیچ وقت صددرصد و تمام و كمال نیست.

* *گفت وگوی صورت گرقته با مریم رسولیان (روانپزشک)

آموزش هیپنوتیزم کردن خودمان !


مقاله زير آموزش ساده ترين نوع خود هيپنوتيزم به عنوان Relaxation ، مقدمه اي براي کنترل ذهن ، راز اصلي تمرکز قوا و حذف تنشهاي غير ضروري و زيانبار بدن است .


مراحل يازده گانه:

1>شروع خواب مصنوعي> مکاني ساکت و دنج پيدا کنيد ، آرام روي صندلي اي راحت بنشينيد و يا در جايي نرم دراز بکشيد (گذاشتن موسيقي اي آرام يا صداي طبيعت مي تواند کيفيت کار را بهتر کند). سپس چشمها را بسته و از 10 تا 1 به صورت معکوس بشماريد به طوريکه شماره ها يک در ميان با دم و بازدم تنظيم شوند ، مثلا با شماره 10 ،نفسي عميق بکشيد و 15 ثانيه نگهداريد سپس با شماره 9 بيرون دهيد و همينطور الي آخر. . . در ضمن تصور کنيد لحظه به لحظه و با هر شماره بدن شما سنگينتر مي شود.

2>رها سازي پاها> ابتدا پاي راست خود را از انگشتانش تا کمر(يا تا زانو)در ذهن مجسم کنيد . آن را احساس کنيد و در ذهن خود تصور کنيد که تمام اجزاي آن مثل خمير شل ، گرم و سنگين شود ؛ سنگين سنگين ،اين کلمه را 5 بار تکرار کنيد ؛ وارد جزئيات شويد و سعي کنيد به ترتيب عمل کنيد يعني به خود القا کنيد که پاي راستتان تا کمر از نوک انگشتان ، پاشنه پا ، کف پا، ساق پا، ران و... همه و همه شل ، سنگين و گرم شده اند بعد همينطور پاي چپ(براي اينکار مي توانيد در ذهن خود 5 بار به پاهايتان دستور بدهيد که آرام سنگين و گرم شو و بگوييد لحظه به لحظه پاهايم گرمتر و سنگينتر و شل تر مي شوند . احساس سه کلمهً گرم ، سنگين و شل را مدام در ذهن خود تکرار کنيد .)

3>رها سازي تنه> يک نفس نيمه عميق و آرام بکشيد و همه بدنتان را رها کنيد.حالا عضلات شکم ، سينه ، سرسينه ها و پهلوها را رها کنيد ؛ تصور کنيد تمام قسمتهاي بدنتان شل شده اند لذا اين قسمتها را ، راحت ، آسوده ، شل ، سنگين و گرم شده باور کنيد ، مي توانيد 5 بار ذهني بگوييد از کمر تا کتفم شل و سنگين شده و لحظه به لحظه گرمتر و شل تر و روانتر مي شود .(به تصوير کشيدن اجزاء بدن در ذهن به صورت ماده اي مثل خمير يا هر ماده اي که در حال وارفتن و روان شدن باشد بسيار کمکتان مي کند)

4>رها سازي دستها> منظور ، قسمت مچ دست تا انگشتان مي باشد ؛ پس ابتدا دست راست و سپس چپ خود را رها و شل کنيد ،دقيقا مانند مراحل قبل ؛يعني تصورکنيد تمام اجزاي دست مورد نظر شل و سنگين شده .بهتر است از نوک انگشتان شروع کنيد و 5 بار به خود بگوييد دست چپم شل و سنگين شده است ،آرام و رها .

5>رها سازي کتفها و بازوها> کتفها و بازوهايتان را شل ، سنگين و بدون هيچ انقباضي قرار دهيد (همانطور که با اعضاي قبلي رفتار کرديد) ، مي توانيد تصور کنيد همينطور که بازوهاي شما سنگين، شل و گرم مي شوند به تدريج مثل خميري نرم ، روان به سوي پاهايتان در جريان است .

6>رها سازي سر> حال نوبت عضلات گردن ، فک ، چانه ، صورت ، لبها ، گونه ها ، پيشاني ، گوشها ، ماهيچه هاي زير چشم و موها رسيده است .تصور کنيد اختيار اين قسمتها دست شما نيست و همه شان شل ، گرم ، سنگين و مايع شده اند ؛ رهايشان کنيد و در ذهن ببينيد صورتتان آرام و آسوده شل شده است .

7>چسباندن پلکها> اکنون تصور کنيد پلکهايتان شديداً به هم چسبيده اند ، يعني تصور کنيد آنها را با قويترين چسب دنيا به هم چسبانده اند و شما در ذهن خود مجسم کنيد که نمي توانيد چشمهايتانرا باز کنيد آرام آرام عضلات صورت را شل کرده و رهايشان کنيد .

8>پاکسازي آلودگيها> در اين مرحله در ذهن و خيال خود تصور کنيد هوايي زلال و شفاف (ترجيحا قابل رويت) به درون ريه هايتان مي فرستيد به طوريکه اين هوا علاوه بر ريه ها ، به تمام سلولها و اتمهاي اجزاي ديگربدن نيز وارد شده و همه عضلات داخلي و ماهيچه ها و مغزتان را پاک پاک پاک ، صاف و زلال و شفاف مي کند و به همين دليل هواي وارد شده سياه رنگ مي شود ؛ پس در بازدم ، آن رنگ سياه که در واقع بيماريها ، نقطه ضعفها ، ناراحتي ها و مشکلاتتان است بيرون مي رود . اين تنفس شامل دم پاک و بازدم سياه رنگ را مرتب تکرار کنيد و تصور کنيد که با بيرون رفتن تنشها و بيماريها به صورت دود سياه ، لحظه به لحظه شادابتر و سرحالتر مي شويد و رفته رفته رنگ سِاه بازدمها نيز کمتر مي شود تا آنجا که هم دم و هم بازدمتان زلال و شفاف و پاک مي شوند و در واقع تمام سلولهاي بدنتان را پاک و تميز و جوانتر شده مي بينيد .

9>افزايش کيفيت آرامش> تصور کنيد کنار دريا در ساحلي بسيار زيبا يا کنار رودخانه اي جنگلي يا در باغي سرسبز و آرام يا روي تشکي نرم و لطيف يا قايقي راحت در وسط اقيانوسي آرام زير گرماي مطلوب خورشيد ونسيم خنک پرطراوتي(و خلاصه هر مکان و فضاي آرامشبخشي که بودن در آنجا را دوست داريد )دراز کشيده ايد ؛ احساس کنيد که نسيم دريا يا صداي آب شما را آرام و آرامتر مي کند ، خورشيد به صورت حرارتي مطبوع بر شما مي تابد و بدنتان را نوازش و گرم مي کند . حالا در ذهن بگوييد لحظه به لحظه آرامتر مي شوم ، دستهايم ، پاهايم ،کمرم ،سينه ام ،شکمم ،عضلات صورتم همه سنگين و سنگين تر مي شوند .دست چپم ، سنگين شده سنگين سنگين ، دست راستم شل و آرام شده سنگين سنگين ، گرم گرم ؛ هر نفسي که مي کشم مشکلات ، تنشها ،بيماريها و انقباضها از بدنم حذف ميشود و من آرام و راحتم ، پاهايم ، سينه ام و سرم سنگين و گرمند ، من راحتم من آرامم . در اوج نشاط وآرامش ، آسوده و راحت ، رها و آزاد و شاد و اميدوار .(دقت کنيد که تکرار اين کلمات و تصور کردن دوباره اجزاي بدن به صورتي آرام در افزايش کيفت آرامش شما بسيار مهم است).

10>تلقين خواسته ها> اين مرحله ، مرحله تلقين دقيقتر آمال است ؛ هر چه مي خواهيد و هر آرزوئي که داريد به صورت جمله اي کوتاه در ذهن خود بيان کنيد مثلا بگوئيد من هر لحظه به لحظه و روز به روز از هر لحاظ بهتر مي شوم يا من در درسها يا کارم موفق هستم ،يا من ثروتمندم ،يا من سالمم . حتما اين جملات را به زبان حال (نه اينکه از اين به بعد مي خواهم باشم)و با ساختاري مثبت بيان کنيد (ا زکلمات منفي و کلمه نه خودداري کنيد) . جملات را چندين بار تکرار کنيد و تصور کنيد که به هدف خود رسيده ايد .دوستان را ببينيد که برايتان شادماني مي کنند ، صداها را بشنويد که به شما تبريک مي گويند ، افراد و دوستان شما را در بغل کرده مي بوسند و موفقيتتان را تبريک ميگويند ، احساس بسيار بسيار خوبي داريد .خوش به حالتان.

11>بيدار شدن از خواب مصنوعي> آرام آرام از 1 تا 10 بشماريد ، با هر شماره تنفس را تندتر کنيد کوتاه و سريع ، و به خود بگوييد وقتي به 10 رسيدم چشمهايم را باز مي کنم ، شاداب و سر حالم ، کاملا با نشاط و سرحال ، خوشحال و پر انرژي . انگشتان پاي راست را تکان بدهيد ، آنگاه انگشتان پاي چپ ،ساق پاي راست و ساق پاي چپ ؛رانها را به حرکت درآوريد ؛ پاها را بالا بياوريد ؛ دستهايتان را تکان دهيد ؛ گردنتان و عضلات صورت را منقبض کنيد ، تکان بخوريد ، شاد و سر حال چشمها را باز کنيد و بعد از 30 ثانيه بنشينيد با اين عمل شما امواج آلفا مغز خود را فعال مي کنيد .( تذکر مهم اينکه در مرحله 11 حتما با تلقين معکوس ، حالت سنگيني و کرختي بدنتان را حذف کنيد مثلا بگوييد پاي چپم سبک شده ، دمايش عاليست و راحتم ، همچنين حتما تلقين کنيد من بعد از بيداري شاد و سرحال و پر انرژي مي شوم ، تمام اعضاي بدنم در حالت عادي راحتتر و پر انرژي اند.)


نکاتي بيشتر:

> تقسيم کردن بدن به اجزاي بيشتربدين منظور است که عمل تن آرامي به آساني امکانپذير شود .زيرا مغز فرمانهاي جزئي را سريعتر از فرمانهاي کلي به اجرا مي گذارد . پس بدن خود را قسمت به قسمت شل کنيد تا به مرحله مفيد و موثر تن آرامي برسيد.

> مثالها ، ترتيب و جملاتي که در اين مراحل آورده شده بود بي شک ثابت نيستند ؛ بخصوص در مراحل 8 ،9 و 10 تا آنجا که مي توانيد قوه تخيلتان را به کار بگيرد .طبيعتا پس از انجام يکي دو بار مي توانيد متناسب سيستم روحي ، جسمي و نيازهاي خود آنها را تغيير دهيد و سعي کنيد تمام مراحل را براي خود سفارشي(Customize)کنيد .

> با توجه به تکنيکهاي NAC (علم تداعي عصبي شرطي ) در ابتداي مرحله 11 که شروع به برگشت به حالت عادي مي کنيد در ذهن خود تصور کنيد مثلا دست چپتان را مشت کرده ايد . بعدها در مواقع ضروري ، هر وقت و هر جا ، در جمع ، ماشين و محيطي شلوغ يا پرتنش که شما اين کار يعني مشت کردن دست چپتان را انجام دهيد و چشمهايتان را ببنديد ، بلافاصله احساس آرامش مي کنيد و امواج آلفا ، مغز شما را شاد مي کنند.

> در ضمن ذکر اين نکته نيز لازم است که منظور از گفتن فلان جمله در مراحل مذکور آن نيست که آنها را به زبان بياوريد بلکه بايد طوري بيان و احساس شود که کل وجود شما جملات مورد نظر را فرياد کند.

> مي توانيد جملات مورد نظر را با تنظيم زمانبندي مناسب ،همراه موسيقي اي ملايم بر روي يک نوار کاست ذخيره کرده و از آن در حين انجام دادن مراحل استفاده کنيد .

> مسلما رفتن به حالت Relaxation و اعمال مشابه براي عوض کردن اجتماع يا آدمهاي اطرافتان نيست بلکه روشي است تا شما را با روحتان آشتي دهد و قدرتهاي نامتناهي اي که خداوند متعال در اختيارتان قرار داده را به کنترل شما درآورد تا بوسيله آنها بتوانيد در برابر محيط ، موقعيتها ، فرصتها و افراد پيرامونتان بهترين تصميم و عکس العمل را به کا بنديد ...


Farewell

ديدن آرامش و شادي ديگران هميشه براي من انرژي بخش است
لذا با آرزوي رها شدن همه انسانها از بندها و زنجيرهايي که در واقع خود به جسم و روح خود کشيده اند شما را به يگانه منبع بي نهايت انرژي ، ايزد بزرگ ، مي سپارم...
تا خود نخواهيد هيچ تغييري رخ نمي دهد ...
اميدوارم در نهايت آرامش و اطمينان باشيد درحالي که سرشار از انرژي ، نشاط و اشتياق هستيد...

عکس – شباهت عجیب احمدی نژاد با میمون

21 نکته مهم در آرایشی زیبا و بادوام


1ـ قبل ازاينكه مداد خط چشم يا خط لب خود را بتراشيد آن را به مدت 10 دقيقه داخل يخدان يخچال يا فريزر قرار دهيد. با اين كار مداد كمي سفت مي‌شود و هنگام تراشيدن و تيز كردن نمي‌شكند.


2ـ اگر چشمان‌تان گود رفته است بهتر است به جاي مداد خط چشم از نوع مايع آن استفاده كنيد.


3ـ هنگام استفاده از ريمل براي اينكه صورت‌تان لك نشود، بهتر است لايه نازكي از ريمل را فقط روي مژه فوقاني بكشيد. سپس با استفاده از فرچه ريمل مژه‌هاي بالا و پايين را ريمل بكشيد تا توده نشود.


4ـ قبل از فر دادن مژه‌هاي خود، ابزار مخصوص آن را براي چند ثانيه با سشوآر گرم كنيد. همين گرماي اندك، فر مژه را براي مدت طولاني‌تري حفظ مي‌كند.


5ـ هنگام خريد كرم پودر، رنگ آن را در قسمت داخلي مچ دست خود تست كنيد. پوست اين قسمت از دست رنگ محصول مورد نظر را دقيقا همان طوري نشان مي‌دهد كه روي صورت‌تان جلوه خواهد داشت.


6ـ براي اينكه كرم پودر مدت بيشتري روي چهره‌تان دوام بياورد، كافي است يك قطره از مرطوب‌كننده‌تان را روي آن بريزيد. با اين كار درخشش كرم پودر نيز بيشتر خواهد بود.


7ـ كرم پودر بايد آخرين چيزي باشد كه روي چهره خود به كار مي‌بريد. به اين ترتيب، قادر خواهيد بود هر گونه لك ناشي از ديگر مواد آرايشي را بپوشانيد.


8ـ وقتي از ماتيك مات استفاده مي‌كنيد، طبيعتا روي لب خود احساس خشكي خواهيد كرد.

براي اينكه اين اتفاق نيفتد، كافي است قبل از استفاده از اين نوع رژ لب، از كمي روغن (بلسان) لب استفاده كنيد. بعد كه كار آرايش چشم و باقي صورت را تمام كرديد، از رژ مات استفاده كنيد. تا اين زمان ديگر روغن جذب لب‌ها شده است.


9ـ براي اينكه رژ لب دوام بيشتري روي لب‌تان داشته باشد، قبل از استفاده از رژ روي لب‌تان، خط لب بكشيد. سپس بر روي خط لب، رژ بماليد.


10ـ سايه چشم تيره مي‌تواند نقش خط چشم را هم بازي كند. فرچه‌اي تخت را مرطوب كرده و در سايه چشم تيره فرو ببريد. سپس آن را روي خط مژه بكشيد و به فاصله موجود بين مژه‌ها دقت كنيد. بعد، همين رنگ را بالاي خط مژه نيز به كار ببريد.


11ـ رژ لب خود را حتما داخل يخچال نگهداري كنيد تا بيشتر عمر كند.


12ـ هنگام خريد رژ لب هرگز تستر را روي لب خود آزمايش نكنيد. اين كار بسيار غيربهداشتي است. بهتر است رژ را روي نوك انگشتان خود امتحان كنيد.


13ـ بعد از اينكه از رژ لب استفاده كرديد، انگشت اشاره خود را داخل دهان خود فرو ببريد و به آرامي بيرون بكشيد.

رژ اضافي به انگشت‌تان مي‌چسبد و بيرون مي‌آيد و ديگر مزاحم دندان‌تان نخواهد شد.


14ـ رژ لب مي‌تواند گاهي به عنوان رژ گونه به كار رود اما عكس آن هرگز صادق نيست.


15ـ خط لب بر رژ لب مقدم است. اگر بعد از رژ لب تازه بخواهيد از خط لب استفاده كنيد، قادر نخواهيد بود خط لب طبيعي خود را به درستي پيدا كنيد.


16ـ خانم‌هاي مسن بهتر است دور رژ لب‌هاي مات و براق را خط بكشند و صرفا از رژ لب‌هاي چرب استفاده كنند.

17ـ ‌اگر از رنگ رژ لب خود خوش‌تان نمي‌آيد، آن را دور نيندازيد. كافي است آن را با ديگر رنگ‌‌ها مخلوط كنيد تا به تركيب رنگي مورد علاقه‌تان برسيد.


18ـ اگر لب‌هايتان گوشتي و ضخيم است بهتر است خط لب را فقط در قسمت خارجي خط لب طبيعي خود به كار ببريد.


19ـ اگر رژ ‌لب‌تان شكسته است، كافي است شعله كبريت يا فندك را زير قسمت شكسته بگيريد و وقتي شروع به آب شدن كرد، آن را روي قسمت پايه به آرامي بفشاريد. سپس آن را سر و ته كنيد و بدون درپوش به مدت 5 دقيقه داخل يخچال بگذاريد.


20ـ از رژ‌هايي كه رنگ پرتقالي و قهوه‌اي دارند كمتر استفاده كنيد چون باعث زرد شدن دندان‌ها مي‌شود.


21ـ براي اينكه فنجان يا ليواني كه از آن مي‌نوشيد، رژي نشود كافي است قبل از نوشيدن با احتياط و پنهان كاري تمام، سطح تماس آن را با نوك زبان خود كمي خيس كنيد و سپس فنجان يا ليوان را به دهان ببريد.

محمود احمدی نژاد در حال دوچرخه سواری – عکس

مغلطه چیست ؟


1. مغالطه شخص ستیزی: اظهاراتی را غلط فرض کنیم چون از گوینده آن خوشمان نمی‌آید یا او را مغرض؛ خائن؛ جاسوس و… می‌دانیم. مثال:

کاوه: ناباور می‌گه نباید در انتخابات دهم شرکت کرد چون در کشوری که آزادی بیان و اندیشه نیست و حق انتخابی میون گزینه های مختلف وجود نداره؛ انتخابات جوکه!

مصطفی: نه بابا. اصلا مگه اون مرتیکه آدمه؟! یه کافر بی دین و ایمونه که نشسته اونجا داره واسه خودش زرت و پورت می‌کنه! اگه اون عقل داشت خدا و پیغمبرو زیر سوال نمی‌برد!

دقت کنید که اینجا مصطفی پاسخی به کاوه نمی‌دهد و فقط با حمله به شخص سعی می‌کند کل مطلب را غلط نشان دهد و آن را بی اعتبار کند. البته اینکه کسی را فاقد صلاحیت بدانیم به خودی خود مغالطه نیست؛ به شرطی که استدلال آن طرف را نقد کنیم و بگوییم چرا غلط می‌گوید.

۲. مغالطه خودت هم همین طور: این مغالطه به طور خلاصه همان قضیه «دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه» هست! این مغالطه معمولا در زمانی به کار برده می‌شود که یکی از طرفین پاسخی برای طرف مقابل ندارد و به همین دلیل تیغ اتهام را به طرف مقابل برمی‌گرداند تا فشار را از روی خود خارج کند. (این در واقع نوعی از مغالطه شخص ستیزی است که در بالا ذکر شد)

بیژن: حسن! خیلی خطرناکه حسن! نکش این کوفتیو! سیگار سمه. واسه خودت می‌گم.

حسن: زرشک! خودتم که سیگار می‌کشی!

در اینجا حسن تیغ انتقاد را به خود بیژن برمی‌گرداند که در واقع شاید دارد حرف درستی می‌زند. اینکه بیژن خودش سیگاری باشد یا نباشد فرقی در اصل استدلال او نمی‌کند که سیگار مضر است. رد ادعای بیژن توسط حسن به این روش مغالطه است. این مغالطه به شکل دیگری هم مطرح می‌شود که با یک مثال قابل درک است:

سپیده: اینجا در حق زنان اجحاف می‌شه. بعضی از قوانین تبعیض آمیز و نابرابر هستند.

آمنه: نه اینکه الان تو اروپا و آمریکا حق زن تمام و کمال رعایت می‌شه. تو خود غربشم زن همش کالای جنسیه.

اینجا آمنه مغالطه آن هم همین طور کرده است. اینکه در غرب وضع زنان به چه صورت باشد هیچ ربطی به تبعیض و اجحاف حقوق زنان در ایران پیدا نمی‌کند. اگر هم در غرب مشکل مشابهی وجود داشته باشد هم غرب اشتباه می‌کند و هم ایران! این از اشتباه بودن اجحاف حقوق زنان در ایران چیزی کم نمی‌کند. با این مغالطه تنها سعی می‌شود از زیر بار انتقاد شانه خالی شود.

۳. مغالطه پهلوان پنبه: نام‌های دیگر این مغالطه حمله به مرد پوشالین یا سپر بلا است. همانطور که از نام آن برمی‌آید یعنی فردی در استدلال حریف مبالغه کند؛ آن را تغییر دهد یا تحریف کند. و سپس به آن استدلال تحریف شده بتازد و از آن کلی اشکال بگیرد و با خودش حال کند که پاسخ طرف را داده است! در حالیکه انگار به یک مترسک پوشالین حمله کرده و آن را زمین زده است، نه خود استدلال طرف مقابل را.

نازنین: به نظر من ایران باید سکولار بشه تا توش حق همه افراد مسلمان؛ زرتشتی؛ بیخدا؛ بهایی و… به طور یکسان رعایت بشه و دین و اعتقاد باعث تبعیض نشه.

اصغر: یکدفه بگو در دین و ایمونو تو مملکت گل بگیریم و نذاریم هیچ کی دین داشته باشه دیگه. حرفت واقعا دیکتاتوریه. تو نمی‌تونی همه را به زور بیدین کنی.

اینجا اصغر مغالطه پهلوان پنبه کرده است و به خیال خام خود پاسخ دندان شکنی به نازنین داده است. درحالیکه گفته و منظور نازنین این نبوده و اصغر آن را به این شکل تحریف کرده تا حمله به آن آسان شود. ( در پرانتز بگویم که سکولاریسم به معنی جدایی دین از سیاست است نه دین ستیزی. این مغالطه رایج است که برخی روحانیون تا اسم سکولاریسم می‌آید آن را به عنوان اینکه یک پدیده ضد دینی است به باد انتقاد می‌گیرند و با حیله مردم را می‌ترسانند که سکولاریسم یعنی بیخدایی و دین ستیزی و… درحالیکه چنین نیست و مثلا کشوری چون آمریکا سکولار است ولی اکثریت دیندار با کمال آرامش زندگی خودشان را می‌کنند. سکولاریسم یعنی آزادی دینی برای همه؛ نه تحمیل یک دین بر بقیه.)

۴. مغالطه توسل به زور: در این مغالطه با استفاده از تهدید؛ زور و ترس تلاش می‌شود تا مطلبی را به کرسی نشاند. در واقع این اصلا یک استدلال نیست! بلکه کاملا خلاف استدلال است. شاید با تهدید و زندان و ترس از چماق بتوان مطلبی را تحمیل کرد. ولی این یک مغالطه است. البته این مغالطه همیشه لازم نیست به طور مستقیم یا با زور فیزیکی باشد. مثلا سان سور یک نوع توسل به زور است که یک حکومت برای کنترل بیان و تاثیر روی باورهای مردم به کار می‌گیرد.

فرناز: خب من اصلا به گلابی شک دارم. اصلا اعتقاد ندارم به این قضیه ها. به نظر من این قوانینش هم همش ضد بشریه و برای جوامع مردسالار عصر حجری بوده.

عباس: وا گلابیا! تو خجالت نمی‌کشی؟! شرم نمی‌کنی واقعا؟ یهو بگو سیبو پرتغالم قبول نداری خودتو راحت کن دیگه! گلابی نشناس بدبخت! مزدور اجنبی! می‌دونی اگه بخوام می‌تونم به جرم اهانت به گلابی مقدس زندانیت کنم. تازه اونجا برادرهای گمنام اول خدمت مرتدی مثل تو می‌رسن. و بعدش چون خونت مباحه اعدامت می‌کنن. حالا چی می‌گی بچه پررو؟

فرناز: یا گلابی مقدس! به دادم برس! آقا غلط کردم! شما درست می‌گین.

در اینجا عباس (احتمالا یک بسیجی!) با توسل به زور توانسته که فرناز را مجبور به پذیرفتن مطلبی کنه و هیچ استدلالی در آن به کار نبرده. به این طریق هر حرف مهملی را در جامعه می‌توان به کرسی نشاند. چون وقتی کسی به خاطر زور و چماق جرات مخالفت نداشته باشد؛ حرفی زده نشده و طرف مجبور می‌شود که چیزی را قبول کند. (می‌توانید مثال گلابی را با هر واژه دلخواه عوض کنید! کمی بیاندیشیم.)

۵. مغالطه توسل به اکثریت: به این شکل است که ادعا می‌شود حرف ایکس درست است چون اکثر مردم آن را قبول دارند. یا چیزی درست است چون سنت است و همیشه مورد قبول بوده یا باور رایج است.

آرش: من به این و اون و آن دلیل گلابی را قبول ندارم.

مهدی: یعنی تو می‌خوای بگی یه میلیارد آدم الکی گلابی را قبول دارن؟!!! گلابی هست چون از قدیم ندیم مردم گلابی را قبول داشتن و الانم دارن.

در اینجا مهدی به جای پاسخ دادن به آرش؛ توسل به اکثریت می‌کند و می‌گوید من درست می‌گویم چون خیلی‌ها مثل من می‌گویند و باور رایج است. این یک مغالطه است. اگر یک چیز را همه هم قبول داشته باشند صرف مقبولیت دلیل درستی ادعایی نمی‌شود؛ بلکه باید مدرک آورد و استدلال کرد.

۶. مغالطه توسل به مرجعیت: یعنی ادعای اینکه چیزی درست است چون فلان مرجع مشهور آن را گفته یا در فلان جا نوشته. این مغالطه معمولا با آوردن نقل قول یا ارجاع به فردی که در آن زمینه مرجعیت ندارد انجام می‌شود.

فاطمه: گلابی درسته.

کتایون: چرا؟ چه دلیلی داری؟

فاطمه: چون اینشتین؛ نیوتون؛ ابن سینا؛ و… گفتن.

اینجا فاطمه مرتکب مغالطه توسل به مرجعیت شده . البته هر ارجاعی مغالطه نیست و مرجع متخصص؛ بی غرض و مدرکدار می‌تواند درست باشد. البته گاهی حتی مراجع صلاحیت دار هم در زمینه خود درست نمی‌گویند. (باز هم گلابی با ادعاهای بسیار قابل تعویض است!)

۷. مغالطه دوری: یا مصادره به مطلوب، مغالطه ای است که بر خلاف بسیاری دیگر مغالطات که تنها مردم عادی مرتکبشان می‌شوند، حتی بسیاری از فلاسفه و منطق دانان را هم به اشتباه می‌اندازد. برهان دوری به طور خلاصه یعنی تلاش برای اثبات یک گزاره توسط برهانی که همان گزاره از مقدماتش است. یعنی شخصی برای اثبات حکمی استدلالی بیاورد که به طور پنهانی در استدلال خود، حکم (ثابت نشده قبلی) را فرض گرفته است. به همین دلیل گاهی یافتن آن مشکل است، چون شاید در نگاه اول به چشم نیاید. اگر مغلطه کار در این زمینه استاد باشد می‌تواند حسابی طرف مقابل را بپیچاند! دو مثال:

گردآفرید: گلابی بهترین دین جهانه.

محمود: برای چی؟

گردآفرید: چون اگر همه ادیان را در نظر بگیری گلابی در میانشان از بقیه بهتره.

در واقع گردآفرید در در پاسخ به محمود دوباره حرف اولش را به شکل دیگری تکرار کرده است!

مغالطه دوری به یک دور باطل می‌انجامد که می‌تواند بدون نتیجه مدام تکرار شود

۸. مغالطه معمای غلط: نام های دیگر این مغالطه «این یا آن» یا «سفید و سیاه دیدن» است. یعنی اینکه تنها دو فرض برای چیزی قائل شویم؛ در حالیکه حالت‌های دیگری هم وجود داشته باشند و ما آن شقوق را یا واقعا ندانیم یا بیخیال شویم. این مغالطه معمولا باعث سردرگمی می‌شود و اصلا کارکرد مغالطه همین به غلط انداختن و سردرگم کردن با استدلال غلط ولی خوش‌ساخت است. راه جلوگیری از این مغالطه این است که با ذهن باز با مسائل برخورد کنیم و همیشه احتمال این را بدهیم که شاید تمام حالات ممکن را در نظر نگرفته باشیم.

بردیا: من ناباورم.

نرگس: پس بگو ببینم تو خالقی یا مخلوق؟

در اینجا نرگس مرتکب مغالطه معمای غلط شده است. یعنی طرف مقابل را مجبور کرده که تنها از دو حالت انتخابی او یکی را انتخاب کند، درحالیکه احتمالات دیگری هم هستند.

۹. مغالطه توسل به نادانی: یا توسل به جهل. یعنی استفاده از فقدان شواهد به نفع یک گزاره؛ به عنوان شاهدی بر درستی گزاره برعکس آن.

بهمن: من می‌گم خدا صد در صد وجود داره.

قلی: از کجا مطمئنی؟

بهمن: تو می‌تونی ثابت کنی اصلا خدایی وجود نداره؟

قلی: نه!

بهمن: دیدی دیدی! پس تو هم به وجود پروردگار عالم معترفی!

اینجا بهمن مرتکب مغلطه توسل به نادانی شده است. اینکه کسی نتواند عدم وجود چیزی را اثبات کند دلیل درستی آن گزاره نمی‌شود. با همین استدلال می‌توان نتیجه گرفت که هیولای اسپاگتی پرنده و غول چراغ جادو هم وجود دارند چون نمی‌توانیم عدم وجودشان را اثبات کنیم!

یک مثال جالب دیگر در ویکی‌‍پدیا پیدا کردم که قبلا در کتابی خوانده بودم. بد نیست آن را بیاورم. این مثال واقعی است. اسقف انگلیکن به نام هوگ مونت فیوره در کتاب خود به نام «احتمال خدا» با این مطلب به خیال خود فرگشت نئوداروینی را به چالش کشیده که: «اگر خرس‌های قطبی شکارچیان غالب قطب هستند؛ به نظر نمی‌آید نیازی بوده باشد که در فرگشت، استتار سفید رنگ پیدا کرده باشند». ریچارد داوکینز در کتاب خود به نام «ساعت‌ساز نابینا» برای نمونه این ادعای این اسقف را آورده و گفته که: «اگر نویسنده این متن کمی تفکر می‌کرد تا یک خرس قطبی سیاه رنگ را که در کمین یک خوک آبی نشسته و آرام آرام به طرفش می‌رود تصور کند؛ می‌توانست دلیل فرگشتی خز سفید خرس قطبی را درک کند. جهالت (نادانی) در این مورد سبب شده که وی تصور کند هیچ دلیل دیگری [برای رنگ سفید خرس قطبی] وجود ندارد».

۱۰. مغالطه تعاقب: این مغالطه به این صورت است که وقتی رخدادی پیش از یک رخداد دیگر اتفاق افتاده؛ رخداد اولی را علت رخداد دوم بدانیم. ولی دلیلی وجود ندارد که حتما میان دو رخداد پشت سر هم رابطه علّی وجود داشته باشد. پس این مغالطه است.

فرهاد: مینو تو باز چی کار کردی؟! تا اومدی خونه لپتاپم سوخت!

مینو: چرا؟ چه طور مگه؟

فرهاد: آخه از وقتی که تو اومدی این دیگه روشن نمی‌شه.

در اینجا فرهاد مرتکب مغالطه تعاقب شده است. اینکه آمدن مینو با خراب شدن کامپیوتر همزمان بوده دلیل نمی‌شود خرابی کامپیوتر تقصیر مینو بوده باشد. حتما دقت دارید که این مغالطه ریشه بسیاری از خرافات هم هست. مثلا اگر طرف در یک بازی پیراهنی پوشیده بوده و بازی را برده؛ آن پیراهن را خوش یمن دانسته و گمان می‌کند که شاید بردن او در مسابقه ارتباطی به لباس او در آن روز داشته. درحالیکه این مغالطه تعاقب است و استدلال عقلانی (بر پایه خردگرایی) نیست.